دکتور محمد موسی توانا
هفتاد سال گذشت ویک نعل اسپ یافت شد، هفتاد سال دیگر شاید یک نعل دیگر
قبل از اینکه به قصهء این عبارت برویم، بیان داریم که یکی از گناه های بزرگ که انسان به ان هلاک میشود وملت ها به آن تباه میشوند غلول است، غلول گرفتن نا حق از مالی است که مربوط بیت المال میشود، خداوند در قرآن میگوید( ومن یغلل یأت بما غلۤ یوم القیامة) و رسول الله در حدیث معروف در حکایت معروفی که یکی از مامورین جمع صدقات برای بیت المال با مقداری مال بر گشت وگفت این مقدار از شماست واین مقدار برای من تحفه داده شده است،فرمود(ما بال العامل نستعمله فیاتینا فیقول هذا من عملکم وهذا اهدی الی افلا قعد فی بیت ابیه وامه فینظر هل یهدی له ام لا؟ )چه شده است که کسی را عامل- مامور جمع صدقات- تعیین کنیم میاید ومیگوید این برای کار شماست واین برای من تحفه داده شده است،بنشیند در خانهء پدر ومادرش ببیند که برایش تحفه میدهند یا نه؟.
در روایت دیگر بالمعنی آمده است که رسول خدا یارانش را برحذر داشتند گفتند نشود که در روز آخرت با ان چیزهای که از امانت مسلمین بدون حق گرفتید بر گردن نهاده شده بیایید که ان وقت من کاری برای شما کرده نمیتوانم.
همین است که ممالک قانونمند،احزاب هدفمند، نهادهای خیراندیش،ثروت مقامات خود را قبل از تصدی وظیفه وبعد از تصدی وظیفه میسنجند ومحاسبه میکنند ودرامد فائض در ثروت فرد را که از طریق نا معلوم یا از طریق ترجیح خود در عقود دولتی یا عقود حزبی یا عقود موسساتی کمائی کرده باشد درامد نامشروع میشمارند.
یکی از علل فساد و تباهیی و گناهان کبیرهء احزاب منتسب جهادیی افغانستان همین غلول بود که در رگ رگ مقامات انان ساری گردیده بود،بلکه این احزاب بر خلاف ان اهداف بلندی که تاسیس گردیده بودند به مکتب ومدرسهء ترویج غلول وخیانت امانت تبدیل شدند،این عمل زشت واین اعتیاد سیاسی در مراحل بعدی نیز مدرن تر ورسواتر ظاهر گشت، غرب امده های که برای گویا اصلاح خیانت های منتسبین جهادی خودرا معرفی میکردند پیشواهای غلول و خیانت وچپاول وتعصب گردیدند.
البته بیشتر این غلول ها به فرهنگ غلول نمایی نیز ارتباط دارد،کسانی نظر به ملحوظاتی بیشتر افشا شدند بیشتر ورد زبان شدند وکسانی بنا برملحوظاتی کمتر افشا شدند، وشاید چه کسانی باشند که بازور وزر غلول خودرا مخفی نگه داشته باشند.
این مقدمهء بود بلکه حکم شرعیی بود،برای شناختن شخصیت امشب ما.
در تاریخ فعالیت های سیاسی واجتماعی افغانستان عزیز بدون شک صدها وهزاران مرد نیک سرشت بودند که از خوردن مال حرام دوری جسته واز غلول حذر میداشتند،ولی شاید من بسیاری انان را نشناسم واین وظیفهء آشنایان انان است که سیرت نیک انان را بیان دارند،این کمترین حق گذشتگان است.
اما شخصیت امشب شخصيت متميز است،او عالم بزرگ، حلیم، خوش قلم،خوش سخن،ویکی از مجاهدین راستین بر علیه اشغال وتجاوز بود، انگاه که عملا تجاوز واشغال بود.
وی مرحوم دکتر توانا است.
محمد موسی توانا در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی ۱۹۳۵ در ولسوالی راغ بدخشان تولد یافته و سپس در ولسوالی رستاق ولایت تخار مسکن گزین شده و همانجا خانواده تأسیس نموده وبه انتساب به همان دیار زیبای رستاق و رستاقیان خوب، معروف گردیده است،او گویا از راغ به باغ آمد از آن باغ برای شائقان علم و کمال گلهای معرفت وعطر دیانت را تقدیم کرد.
دکتر توانا برای دریافت تحصیل عازم مصر میشود و انجا از معدود شاگردان متمیز میشود که مراحل تعلیم را با شوق واشتیاق و با جهد تام طی میکند،تا اینکه تقريبا پنجاه سال قبل از انجا در رشتهء شرعیات دکتوراه خود را اخذ میدارد،پایان نامۀ خود را زیر عنوان(الإجتهاد ومدی حاجتنا الیه فی هذا العصر) يعني : اجتهاد وسطح احتياج ما به آن در اين عصر،مینویسد که زیر اشراف شیخ مصطفی محمد عبدالخالق که از علماء اجلاء الازهر بود دفاع میشود، پایان نامۀ مذکور بحیث یک اثر علمی ارزشمند در موضوع ارزشمند توصیه به طبع میشود،و طوریکه نقل کرده اند بعضی اساتید در مادهء اصول فقه زمانی بخش های از کتاب مذکور را برای شاگردان تدریس کردند،اینکه آن کتاب زبده منبع پایان نامۀ بسیار دیگر شده باشد شک نیست.
دکتر توانا در زمان جهاد ملت افغانستان بر علیه اشغال روس در پشاور شخص معروف بود او منصب معاونیت یکی از تنظیم های معتبر ومعروف جهادی را داشت ولی بر خلاف اراکین تنظیمهای مجاهدین فقیرانه میزیست،در موتر هاي ليني تنقل ميكرد،ثروت اندوزی نکرد وثروت اندوزی را بد میدید،از رهبران لفاظ و الچه مذهب که هر روز مانند حربا جامه بدل میکردند بدش میآمد، او در قضایای سیاسی افغانستان طرفدار حل رادیکال مبتنی بر تعریف قواعد عدالت بود، ولی کسی سخن اورا درک نکرد واو هم دیگر نیازی به گفتن ندید،به تدریس ونشر علم شدیدا علاقه مند بود، علم اصول فقه را بسیار دوست میداشت،در روزهای فتنه های داخلی نیز در قری وقصبات هرجا که فرصت میافت میگویند نورالانوار یا اصول شاشی را برای کسیکه در وی در ان شرائط سخت ظرفیت درک می ديد تدریس میکرد. زمانی اورا در پوهنتون تخار دیدم از مصر رفته بودم از کسانی پرسید بعضی را شناختم بعضی را نشناختم، از سرنوشت رقت بار وطن گفت و از آیندهء تلخ هشدار داد وگفت گوش شنوایی نیست بهتر آن باشد که باشد چشم کورو گوش کر، تا نبیند این شناعت نشنود این شورو شر.
یقینا اگر منتسبین احزاب مجاهدین مانند موسی توانا توانایی در کوبیدن معدهء متوحش خود میداشتند سرنوشتشان با این کوله بار شعارها به چنین وضعیت تلخ نمی انجامید ولکن(لیمیزالله الخبیث من الطیب).
لهذا بعید نیست از چنین شخصیتی که عبارت فوق را گفته باشد، یکی از عزیزان نقل میکرد که روزی دکتر توانا در راه میگذشت یک نعل اسپ را بر زمین فتاده دید ان را برداشت وهمان عبارت بالا را گفت،یعنی که ان عالم وارسته به نزاهت خود میبالید و از این نعمت راضی بود وچنین اشارت داشت که در نزدیک به هفتاد سال عمر از توسن های تیزرفتار ورخش های چابک که همه حول وحوش از ادرس منصب وعلم اندوختند من فقط یک نعل یافتم هفتاد سال دیگر در چنین نزاهت وعزت خواهم زیست تا نعل دیگری بیابم.یعنی اهل نزاهت را چیزی از ماديات نیست .
دکتر محمد موسی توانا بعد از یک عمر تقوی وعمل و نشر علم ومعرفت در سال ۱۳۸۵ هجری شمسی وفات یافت ودر قریه اش دفن گردید.
رحمه الله رحمة واسعة.
