
امارت ، علما و ايجاد مدارس دينى غير معيارى!
"عادل امين : مبصر و تاريخ نگار نيم قرن اخير "
از گذشته هاى دور در افغانستان مدارس دينى جايگاه خاص و مناسب نداشته و بخصوص حكام وقت نظام شاهى ، نظام ها و رژيم هاى بعدى آن با مدارس دينى كه در آنجا علما و عاملين قرآن تربيه ميشوند ، كمك درست و مناسب صورت نگرفته ، فقط علماى سؤ و دربارى ، خانواده هاى اهل طريقت و منسوب به أمور مذهبى را بخاطر بقاى حكومت ، تقويت و حمايت مالى ميكردند.
در گذشته ها در تمام كشور ما فقط ٥ إلى ٦ مدرسه بزرگ به سطح افغانستان داشتيم كه حتى با همان مدارس توجه درست و مناسب صورت نمى گرفت ؛ اما اشخاص صاحب خير ، ثروتمندان و زمينداران اهل خير و سخاوت مند با مدارس كمك و همكارى بخصوص داشتند.
شور بختانه ، خوشخبتانه و متاسفانه از چندين سال بدينسو و بخصوص با ايجاد امارت و يا به اصطلاح حكومت تالبان يك عده از مردم و بخصوص حفاظ و مولوى صاحبان كتب ابتدائى فقهى و دينى در ولسوالى ها و دهكده ها بخاطر منابع عائدات و راه تجارت دينى چنين روش تازه را با ايجاد مدارس دينى دست خيرات ، سوال و گدايى را پيش و خيرات از مردم جمع آورى دارند.
در اصل در يك كشور قانون مند ساختار انجنيرى ، مهندسى و اجتماعى شهر ها با قريه جات و دهكده ها متفاوت بوده ؛ معمولاً اهالى و ساكنين قريه جات با هم روابط قومى و خويشاوندى دارند و حتى در وقت خريد و فروش ملكيت ها يعنى باغ و زمين ؛ كسيكه اهل همان قريه نباشد، تحت عنوان " شف " ملكيت بخصوص را فقط براى اهل قريه و همسايه نزديك بفروش ميرسانند ، از اينكه نمى خواهند شخص نا محرم در قريه ها زندگى بكند.
اما در شهر ها ساختار اجتماعى و مهندسى آن متفاوت تر از دهكده ها بوده و معمولاً اهالى شهر با هم روابط قومى و خويشاوندى نداشته و روى همين منوال بازار ها ، مراكز علمى ، شفاخانه ها ، ميادين هوايى ، دفاتر دولتى و غيره اماكن عامه بزرگ در شهر ها و مكان مناسب اعمار و مورد استفاده همه ميباشد.
مدارس بزرگ و كوچك ، ليسه ها، مكاتب و شفاخانه ها در قريه ها موقعيت نداشته و اگر احياناً چنين هم بوده ، بدور از خانه ها و اماكن مسكونى موقعيت دارند.
شما آگاهى داريد كه علماى دينى وارثين أنبيا و مبلغ دعوت و ارشاد دينى و در ضمن علماى جيد جايگاه خاص را در كشور ما داشتند.
حال براى جلوگيرى از اين نوع خود سرى ها ، ايجاد مدارس به اساس عرضه و پيشكش يعنى ضرورت اجتماع و توليد علماى معيارى و متخصص بكار است كه در اين مورد توجه مبذول داشته ؛ تا اينكه چنين نوع بى توجهى و تمسخر به دين و مذهب ما صورت نگيرد. از طرف ديگر افراد مشكوك و بخصوص آنهائيكه در مدراس تدريس و طلاب هستند ، بايد ثبت و راجستر رسمى در سكتور تعليمى شوند كه براى اهل قريه و دهكده ها باعث آزار و اذيت نشوند.
در پايان و كوتاه سخن هدف از تبصره فوق كه امارت به حيث يك نهاد خدماتى و سر پرست و آنهم از آدرس ملا ها كه تا هنوز قانون اساسى ندارند در اين مورد توجه جدى بكنند :-
١- مدارس در چوكات نظام به آن شكل رسمى و قانونى داده شود ، اعاشه و البسه لازم و مناسب را تعين بكنند كه دست خيرات خواران و سوال گران كوتاه شود.
٢- مطابق ضرورت و تقاضا اجتماع و مردم علماى مذهبى و دينى متخصص توليد بكنند ، نه تنها در مورد علماء در هر مسلك عصرى چنين توجه بكنند. در جهان و دنياى امروز اين خواست معيارى شدن دولت ها ، حكومت ها و مردم مى باشد.
٣- از مدرسه سازى غير معيارى در دهكده ها و ولسوالى ها كه همه روزه دست گدايى و خيرات را با تعرفه ها و اشتهارات پيشكش دارند ، توجه جدى نموده كه علماء و حفاظ قرآن توهين و تحقير نشوند.