
حکمتیار: حمله بر ايران كودتاى مشترك نظامى- امنيتى
حمله بر ايران
كودتاى مشترك نظامى- امنيتى
حمله بزرگ و ناگهانى اسرائيل بر ايران و اتمام آن با حمله امريكا بر تأسيسات اتمى اين كشور؛ اقدام نهايت غير مسئولانه و داراى پيآمدهاى وخيم و خطرناك بود؛ به وضوح معلوم مىشود كه هدفش نه تنها تخريب تأسيسات اتمى ايران؛ بلكه كودتاى نظامى- امنيتى و تغيير نظام در ايران؛ و تثبيت برترى و هيمنت اسرائيل بر تمامى منطقه بود؛ اگر همه چيز طبق نقشه پيش مىرفت و در كنار چندين شخصيت مهم بخشهاى كليدى نظام؛ كه در ساعات نخستين عمليات؛ ترور شدند؛ اگر به ترور رهبر ايران كه شامل اين فهرست بود؛ موفق مىشدند؛ به هدف خود مىرسيدند و ايران را با وضعيت نهايت دشوار و غير قابل جبران مواجه مىكردند. موساد توانست با استخدام جواسيس ايرانى الاصل خود؛ صدها فروند درون كه از قبل وارد ايران نموده و در اماكن حساس جا به جا كرده بود؛ با استفاده از همين درونها؛ توانستند در ساعات نخستين عمليات هم شخصيتهاى مهم را ترور كنند و هم سيستم مدافعه هوايى را فلج و از كار بيندازند؛ ۲۰۰ فروند جنگنده اسرائیلی؛ شامل F-35، F-16 و F-15 در پنج موج وارد ایران شدند؛ كنترول فضای كشور را در دست خود گرفتند؛ با هيچ مانع و عكس العملى مواجه نه شدند و مأموريتهاى بخش اول را انجام دادند؛ به استثناء ترور رهبر ايران. عمليات هم خيلى بزرگ بود و هم براى ايران خلاف انتظار، غافلگيرانه و مخوف؛ اما ايران توانست به زودى وضعيت را مهار كند، خلأها را پر و براى دفاع آماده شود و حالت دفاعى اش را به تهاجمى ارتقاء دهد. در آخرين روزهاى جنگ 12 روزه؛ برترى ايران بر اسرائيل كاملاً نمايان بود. ضعف اسرائيل و برترى ملموس ايران؛ پاى امريكا را به جنگ كشاند.
در رابطه به اين جنگ چند مطلب توجه بيشتر ايجاب مىكند:
1. حملههاى غافلگيرانه، مخرب و خونين اسرائيل و امريكا نشان داد كه در جهان ما نه حريم فضاء و زمين هيچ كشورى در امان است و نه جان و مال و مسكن هيچ انسانى؛ هدف حمله و ترتيباتى كه براى آن گرفته شده بود؛ تغيير نظام در ايران و تخريب كامل تأسيسات اتمى ايران در فوردو، نطنز و اصفهان بود. اين سايتها تحت مراقبت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشت؛ ايران مدعى بود كه هدفش استفاده مشروع و صلح آميز از انرژى اتمى است؛ نه توليد سلاح اتمى؛ تا زمان اين هجوم؛ هيچ نشانه و ثبوتى دال بر تلاش ايران براى توليد اسلحه اتمى؛ در دست نيست.
2. حمله غير مترقبه امريكا بر ايران با اشتراك ۷ بمبافکن ستراتژیک B-2؛ و جمعاً بیش از 125 طياره جنگى شامل بمبافکنها، جتهای جنگی محافظ، طيارههاى جاسوسی و تانکرهای سوخترسان هوایی انجام يافت؛ مسير رفت و برگشت آن فضاء اسرائیل، اردن و عراق بود، (و به يقين مىتوان گفت كه اسرائيل نيز در حمله اش همين مسير را پيموده است)؛ همزمان با هجوم هوايى؛ از زیردریایی امریکا مستقر در خلیج عمان؛ راكتهاى تاماهاک به سمت اصفهان و نطنز پرتاب شده. جمعاً ۱۴ بمب فوق سنگین GBU‑57 با وزن (30000) پوند؛ چيزى كمتر از 14 تُن؛ هر بمب افكن دو بمب بر سایتهای فوردو و نطنز فروريخت: ۱۲ بمب بر فوردو و ۲ بمب بر نطنز، ۳۰ راكت Tomahawk از زیردریاییها به سمت سایتهای نطنز و اصفهان انداخت شدند. امريكا جمعاً 21 طياره (B-2) در اختيار دارد، بهاى هر يكى تخميناً دو مليارد دالر است؛ از اين جمله ۶ فروند B‑2 دیگر؛ به غرض اغفال به سمت اقیانوس آرام فرستاده شدند تا نقش گمراهکننده ایفا نموده و ايران و حاميان احتمالى اش را غافلگير کنند.
3. اگر ايران مواد راديو اكتيو اين سايتهاى هسته اى (به شمول يورانيم نيمه غنى شده از 60 تا 80 در صد) را قبل از اين هجوم به محل مصونى انتقال نمىداد؛ و منفجر مىشد؛ فاجعه شبيه تخريب تصادفى يك راكتور اتمى چرنوبل در اوكراين اتحاد شوروى در ۱۹۸۶ را باعث مىشد. البته در سطح محدود تر؛ در حادثه چرنوبل بیش از 200,000 کیلومتر مربع از مناطق اوکراین، بلاروس و روسیه دچار آلودگی شدید ذرات اتمى شدند و بسیاری از ساکنان محلی تا مدتها در معرض تابش تشعشعات بودند. برخی از تخمینها، مرگهای غیرمستقیم ناشی از سرطان و بیماریهای مرتبط را تا دهها هزار نفر ارزیابی میکنند.
4. متصل بمبارى سايتهاى هستوى ايران؛ از يك سو سعودى با عجله و در فرداى شب عمليات اعلان کرد که در فضاى سعودى و بقيه کشورهاى خليج؛ ذرات و تشعشعات ذروى را رصد نکرده اند؟ و از سوى ديگر آژانس بين المللى انرژى اتمى عدم رصد تشعشعات و ذرات اتمى در حول و حوش اين مراكز را صحه گذاشت؛ يعنى که تشويش از وقوع حتمى چنين فاجعه اى؛ تشويش واقعى بود؛ نه يك واهمه، و از سوى ديگر عدم رصد ذرات و تشعشعات اتمى؛ ادعاء تيم ترمپ را تكذيب كرد كه با تأكيد و به گونه مكرر مىگفتند: حمله موفق بود، پيلوتهاى ما سزاوار ستايش اند، سايتهاى اتمى ايران كاملاً تخريب گرديده و مواد راديو اكتيو اين تأسيسات به شمول يورانيوم از ميان رفته!!
5. به اين ترتيب جنگهاى خونين ربع اول قرن 21 كه از افغانستان آغاز گرديد؛ عراق، سوريه، ليبيا، فلسطين، لبنان، يمن، سودان، و اينك ايران را فراگرفت؛ صدها هزار كشته، مليونها مهاجر و ويرانى بخشهاى زياد اين كشورها را در پى داشت؛ به جنگ 12 روزه ميان اسرائيل + امريكا از يك جانب و ايران از جانب ديگر منتج شد؛ ببينيم پس از اين به كدام سمت و سوى پيش مىرود؛ قربانى بعدى اش كدام كشور مظلوم است و چه پيآمدهاى ديگر تحويل مىدهد. اگر در اسرائيل نتنياهو و در دنيا امثال او باشند و حمايتهاى بى دريغ امريكا از سياستهاى جنگى آنان ادامه يابد؛ بايد منتظر جنگهاى ديگر باشيم.
6. هر چند جنگ تحميلى اسرائيل- امريكا؛ عليه ايران كوتاه بود و با يك آتش بس غير يقينى، متزلزل و مبهم پايان يافت؛ آتش آن موقتاً فروكش كرد؛ و امريكا آن را پايان يافته خواند؛ اما نه اسرائيل از جنگ دست كشيده؛ و نه ايران آن را پايان يافته تلقى نموده؛ هر سه طرف جنگ؛ پيروزى شان را در اين جنگ جشن گرفتند؛ در حالى كه هيچ طرفى فاتح و پيروز واقعى جنگ نيست، از اعاده مجدد آن مطمئن نبوده و سلاحش را بر زمين نگذاشته؛ جنايات اسرائيل در غزه؛ بيش از سابق تشديد گرديده؛ تعداد شهداء و مجروحين غزه مضاعف شده؛ و محاصره غزه و جلوگيرى از وصول مساعدتهاى بشرى به اهالى آن؛ كه پس از آتش بس دروغين و فريبنده به غزه ويران برگشتند؛ بدترين حالت را به خود گرفته؛ اين آتش بس به دستور ترامپ ميان حماس و تل ابيب امضاء شد؛ ولى تل ابيب متصل عودت مهاجرين غزه؛ آن را به گونه يك جانبه نقض كرد؛ اما امريكا تا همين لحظه، نه تنها هيچ اعتراضى بر اين نقض معاهده و تشديد جنگ و جنايات نداشت، بلکه با حمايتهاى سياسى و نظامى از نتنياهو باعث تشجيع و ترغيب هر چه بيشتر وى گرديد و در پايان طرح عمليات مشترک عليه ايران را ريختند و به اجراء گذاشتند!!
7. اگر جنگهاى ربع اول قرن 21 از يك سو به گونه بى نظير؛ خونين و ويرانگر بود؛ علاوه بر آن؛ يكى از پيآمدهاى خيلى زشت و بدش اين بود كه رقابتهاى نظامى را تشديد كرد و آنچه در گذشتهها به نام نظم بين المللى، سازمان ملل متحد، شوراى امنيت و اصول، مقررات و تعهداتش را داشتيم؛ هر چند غير عادلانه و به سود كشورهاى يكه تاز و مستكبر بود؛ جنازه اينها نيز در كنار قبر قرار گرفته و سازمانهاى مربوطه اش؛ به شمول آژانس بين المللى انرژى اتمى نيز؛ در حال بى اعتبار شدن كامل بوده و افاديت و تأثيرش را از دست داده. پارلمان ايران با توجه به همين وضعيت؛ رابطه اش را با اين آژانس به حالت تعليق درآورد.
8. ديميترى مددوف معاون شورای امنیت روسیه؛ متصل حمله امریکا بر ایران گفت: "چندین کشور آمادهاند تا سرگلولههاى اتمى در اختيار ايران بگذارند"؛ شايد هدفش روسيه، چين و كورياى شمالى بود؛ و قصدش ابلاغ اين مطلب كه امريكا نمى تواند از اتمى شدن ايران مانع شود؛ هر چند تأسيسات اتمى ايران را نابود كند. اين انكشافات نشان مىدهند كه دنيا در آستانه جنگهاى خونين بيشتر و حتى جنگ جهانى ديگر قرار گرفته.
9. در رابطه به چگونگى تخريب سه سايت اتمى ايران؛ شاهد دو ادعاء متناقض از سوى ايران و امريكا هستيم؛ ترامپ با قاطعيت و تأكيد تمام مىگويد: تأسيسات اتمى ايران به شمول يورانيم آن؛ به گونه كامل تخريب و از ميان رفته و به دليل سرعت و دقت در حمله بر اين تأسيسات؛ ايران فرصت انتقال مواد حساس را نيافت؛ و اما ايران اين ادعاءها را رد نموده و تخريب را اندك و قابل جبران مىگيرد؛ مكرراً مىگويند كه مواد حساس را از قبل انتقال داده اند و كاملاً مصون اند. عدم ثبت تشعشعات در منطقه و اطراف آن الى خليج نشان مىدهد كه ادعاء تخريب مواد راديو اكتيو اين سايتها حقيقت ندارد. همچنان اگر تصاوير ماهواره اى قبل و بعد از بمبارد اين سايتها را با كمى دقت بررسى كنيم؛ ادعاء ايران قرين حقيقت جلوه مىكند؛ دلائلش اينها اند:
تأسيسات فوردو در کوه سنگى و در عمق 80-90 متر قرار دارد؛ قرار ادعا مقامات امريكايى 12 بمب سنگر شكن؛ بر آن پرتاب شده؛ در تصويرها شش حفره تنگ شبيه سوراخ را مشاهده مىكنيم كه نشان مىدهند بمبها در آن فرو رفته؛ ولى منفجر نشده اند؛ اين بمبها طورى طراحى شده بخش اول آن چون برمه عمل مىكند و راه را براى پيشروى بمب تا 60 متر باز مىكند، در حين برمه كارى آوار به شكل گرد همرنگ سنگ ساحه؛ خارج گرديده و در اطراف دهنه بر زمين مى نشيند؛ در تصاوير اين گرد سرمهاى و خاكسترى به وضوح مشاهده مىشود؛ و نشان مىدهد كه بخش اول بمبها وظيفه اش را انجام داده؛ ولى بخش دوم بمبها منفجر نه شده؛ در صورت انفجار؛ بايد شبيه به شش بمب ديگر عمل مىكردند؛ عملاً مىبينيم كه آثار اصابت شش بمب ديگر؛ از اينها متفاوت است؛ حفرههاى فراخ با عمق كمتر را باعث شده؛ هر يكى حفره اى به شعاع 50- 60 متر و عمق كمتر از 40 متر را ايجاد کرده؛ كه نشانه انفجار اين 6 بمب در سطح زمين و يا در عمق چند مترى آن است.
اين نيز قابل ذكر است كه ورودىهاى تونلها در نتيجه انفجار نه بلكه توسظ مهندسين ايرانى مسدود گرديده؛ تا از نفوذ دشمن مانع شوند؛ و مجال تخريب تجهيزات اساسى را نيابند؛ هيچ نشانه اى انفجار در ورودىهاى اين سايت مشاهده نمىشود؛ ادعاء مقامات اسرائيلى مبنى بر اين كه کوماندوهاى شان وارد ساحه شده اند و عمليات تخريبى انجام داده اند؛ قطعاً غلط است.
10. عكس العمل ايران در برابر حمله اسرائيل قوى و جدى بود؛ و بالاتر از انتظار همه؛ به شمول امريكا و اسرائيل؛ نه اسرائيل و نه حاميانش امريكا، بريتانيا، فرانسه و جرمنى توانستند؛ از اصابت راكتهاى پيشرفته ايران؛ بر اهدافش در شهرهاى شديداً محافظت شده و زير پوشش گنبد آهنين؛ در آخرين روزهاى جنگ مانع شوند. و اين بدون شك صدمه جبران ناپذير به حيثيت و ابهت نظامى اسرائيل و حاميانش بود. اما عكس العملش در برابر حمله امريكا به گونه اى بود كه 14 راكت (برابر به شمار بمبهاى كه از سوى امريكا بر تأسيسات اتمى ايران فروريخت)؛ به سوى پايگاه العديد امريكا در قطر؛ پرتاب كرد كه همه در فضاء خنثى گرديدند و هيچ تلفات و خسارات جانى و مالى نداشت؛ ترامپ از ايران تشكر كرد و گفت: ايران ما را از قبل در جريان گذاشته بود؛ و علاوه كرد: از اسرائيل ناراض است و از ايران ممنون. و اين معما را جز خود ترامپ كسى ديگر نمىتواند حل كند!! ولى اين را مىتوان گفت كه توقف جنگ در همين حد و زمان؛ به سود ايران است.
11. اگر چنانچه حدس مىزنم؛ امريكا نتوانست به اهداف حمله اش بر ايران نائل شود؛ با 14 بمب 30000 پوندى؛ و دو مليارد دالرى؛ موفق به تخريب كامل تأسيسات اتمى ايران نه شد؛ 6 بمب انفجار نه كرد و 6 ديگر در سطح زمين منفجر شد؛ اين ناكامى صدمه اى به حيثيت و اعتبار امريكا و برترى مزعومش در بخش تيكنالوژى نظامى؛ خواهد زد كه جبرانش دشوار و حتى محال خواهد بود. از همين حالا شاهد جدلهاى جدى ميان حاميان دو ديدگاه متعارض هستيم؛ جهتى كه اين عمليات را ناموفق و بدون دستآورد قابل ملاحظه مىپندارند؛ بيش از جانب مقابل اند و موضع شان مدلل تر و منطقى تر است.
در پايان بايد عرض كنم كه اين تبصره و تحليل؛ كاملاً واقعبينانه و مستند بر دلائل مشهود و ملموس است؛ سياستهاى خوب و بد و مواضع ماضى و حال جهات درگير در اين جنگ؛ در خصوص افغانستان و قضاياى آن؛ هيچ تأثيرى بر چگونگى ارزيابى ها و بررسى هاى جوانب مختلف اين جنگ و پيآمدهاى آن براى كشور ما و مجموع منطقه؛ نداشت؛ راه كار هاى طرف هاى درگير در حمايتهاى شان از مخالفين ما نيز مطمح نظرم نبود.
حكمتيار