No-IMG

محمد طاهر ابن عاشور

( صدق الله وکذبَ بو رقیبه)

شخصیت امشبِ ما بحق یکی ازعلماء اعلامِ امت در قرن بیست است،علماء مجدد ما در قرن بیست ویک هنوز در فلکِ مجددین قرن بیست میچرخند، لهذا اکثر این اعلام امت که در این شبهای مبارک نام بردیم ملاحظه کردید که در قرن بیست میلادی مصادف با قرن ۱۴ هجری زیستند.

یکی از ان علماء افذاذ و رجالات فکر وتجدید واصلاح از طریق ایجاد توفیق میان نقل وعقل همین شخصیت امشب ماست، او دریاییست درعلم، شمشیریست در صرامت،مدبریست در اصلاح،لذا جای تعجب نیست که مقولهء فوق از زبان وی برعلیه یکی از مغروران مستبد ابن الاستعمار صادرشده باشد.

زمانی رئیس جمهور تونس حبیب بو رقیبه که علمدار فرهنگ فرنکفونی در تونس بود مخالفین خودرا از صحنه راند وزمام امور را درهمه عرصه به دست گرفت زبانها را بست،زندان ها را پر کرد، خواست روزهء ماه رمضان را نیز منع کند وبرای این طغیان مقدمه چینی کرد وآغاز را از این کرد که علماء باید فتوی دهند که برای مأمورین دولتی خوردن روزه در رمضان مباح است، و وقتی چنین شود ما بقیَ آسان میشود،  در ان زمان رأس علمی دران کشور شخصیت امشب ما بود، چشمها به فتوای وی دوخته بود حکومت بر وی فشار وارد کرد که باید چنین فتوی دهد وی نیز فهمید که اگر به تعلل ادامه دهد عالم بی توفیقی را خواهند آورد وفتوای از این جنس را اعلان خواهد کرد، افزون براینکه وی را ممکن به شیوه های مختلف براین کار وادار سازند، طوری وانمود کرد که چیزی از این قبیل خواهد گفت، وقتی به ایستگاه رادیوی دولتی در شب رمضان رفت این آیت را خواند( یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی اللذین من قبلکم لعلکم تتقون) ای کسانیکه ایمان آوردید نوشته شده است بر شما روزه چنانکه نوشته شد بر امت های پیش از شما، .وخواند (فمن شهد منکم الشهر فلیصمه)کسیکه ماه را شاهد میشود پس ان را روزه بگیرد، سپس گفت صدق الله وکذب بو رقیبه.یعنی: خداوند راست گفته است وبورقیبه دروغ .

بعد ازاین ابلاغ گرچند وظائف خودرا از دست داد وخانه نشین گردید ولی رسالت خودرا انجام داده بود و مزد سخن حق را در دنیا قبل از آخرت دریافت کرده بود.

بلی،شخصیت امشب ما امام محمدالطاهر ابن عاشور است

ابن عاشور در سال ۱۸۷۹ میلادی در تونس دیده بجهان گشوده و در سال ۱۹۷۳میلادی وفات یافته است،خانوادهء وی از مهاجرین اندلس ونسب وی به ادریس بن عبدالله کواسه یا فرزند کواسهء خلیفۀ راشد چهارم اسلام علی ابن ابی طالب رضی الله عنه میرسد،این ادریس در قرن دوم هجری اولین حکومت خود را در المغرب اساس گذاشت که در تاریخ بنام ادارسه یاد میشوند و در بسطِ علم وگسترش عمران در آن دیار معروف گردیدند.

ابن عاشور در چهارده سالگی بعد از حفظ قرآن کریم به جامعهء زیتونه جهت طلب علم ملحق گردید و منهج تدریسیی ان دورهء زیتونه را به اتمام رسانید ونزد اساتید معروفی امثال شیخ محمد النجار وشیخ سالم بوحاجب درس آموخت،وبعد از فراغت خود یکی از اساتید جامعهء زیتونه گردید.

بیجا نیست اشاره گردد که جامعهء زیتونه را اولین دانشگاه در تاریخ اسلام مینامند چونکه در آغاز در سال ۱۱۶ هجری بحیث مسجد بنا گردیده و در ظرف نیم قرن بعد از انشاء به مقر بزرگ تدریس تبدیل شد وفنون مختلف در ان تدریس میشد و شاگردان از هرسو آنسو روی میآوردند،این کانون علمی در طول تاریخ تونس نقش برازندهء اصلاحی داشته است،بطورمثال زمانیکه حاکم تونس در قرن نزده بای احمد خواست برده گیری را رسما ملغی اعلان کند این کار را بعد از صدور فتوای جواز از سوی علماء زیتونه کرد،بای احمد در سال ۱۸۴۶ نظامنامهء را بنام نظام امان صادر کرد ووثیقهء در ان درج کرد که خرید وفروش انسان بنام برده در اقلیم تونس کاملا ممنوع میباشد وهر کسی که در تونس بسر میبرد ویا وارد میشود بحیث انسان آزاد شمرده میشود، بر این فتوی مفتی مذهب حنفی شیخ محمد بیرم ومفتی مذهب مالکی ابراهیم الریاحی امضا ومهر نمودند وبدین ترتیب تونس دو سال قبل از فرانسه وهفت سال بعد از انگلیس قانون منع برده داری را صادرکرد.

ابن عاشور زمانی بحیث مفتیی مذهب مالکی وبعدا بحیث مفتی عام ایفای وظیفه نمود وسپس استعفا داد، وی از پیشگامان اصلاح تعلیم علوم اسلامی شمرده میشود.

وی میگفت فساد تعلیم از فساد معلم است وفساد معلم از فساد تألیف است،وی میگفت باید بعضی متون که وقت طالب العلم را بیش از نیاز ضائع میکند از عرصۀ تدریس علوم اسلامی کنار رود وجایش را تدریس علوم طبیعی وریاضیات بگیرد، وبه همین منظور به اصلاح نصاب تعلیمی جامعهء زیتونه مبادرت ورزید، وشیخ محمد عبده مفتی مصر را به این هدف در تونس پذیرایی کرد وبا شیخ محمد رشید رضا که مجلۀ المنار را از قاهره صادر میکرد همنویس گردید.

امام ابن عاشور تألیفات بزرگی دارد که دو تألیف وی شاید از هیچ کتابخانهء عالم مسلمان غائب نباشد، اول کتاب تفسیر وی است که (تحریر المعنی السدید وتنویر العقل الجدید من تفسیر الکتاب المجید) نام دارد واختصاراً به تفسیر (التحریر والتنویر)مشهور است،و در احجام مختلف ومجلدات مختلف حتی تا ۳۰ جلد نیز طبع شده است،این کتاب را از تفاسیر عمده میتوان حساب نمود،چون از مکررات اجتناب ورزیده وبه زبده ها اکتفا ورزیده ومباحث لغوی را که اصل در معرفت کلام است بیان داشته و موضوعات معاصر را تفسیر بالرأی نموده است،بسیاری ها تفسیر بالرأی را نمی پذیرند وبر حدیثی در این باب استناد میکنند که اگر حقیقت آن درک نشود همه کتب تفسیر باطل میشود،عجب اینکه چنین مستندین خود نیز تفسیر میکنند.

این عاشور میگوید یکی از اضرارِ ترکِ تفسیر بالرأی این بود که دست مفسرین را بسته ساخت وتفسیر قرآن را متوقف بر نقل اقوال گذشتگان ساخت،البته وی در این باب وقتی تفسیر بالرأی میگوید چنین مراد ندارد که هر کسی هر چیزی خواست بگوید وانرا تفسیر بنامد، بلکه وی قواعد ومعاییر بنیادی را شرط میداند ولی وی مقاصد شریعت را در این قواعد بیشتر جا میزند.

کتاب دوم وی مقاصد الشریعة الاسلامیه است،که کتاب معتبر ومعروفی است.

بر علاوهء این وی کتابی در اصول فقه وکتابی بنام حاشیة التوضیح والتصحیح لمشکلات کتاب التنقیح، شرح کتاب تنقیح الفصول فی علم الأصول للشهاب القرافی، دارد،این عنوان شباهت با عنوانی از این قبیل در اصول فقه حنفی دارد که ماتن صدر الشریعة وشارح سعد الدین تفتزانی است،اما شهاب الدین قرافی از علماء معروف مذهب مالکی در قرن هفتم هجری است که کتاب مهم ومعروفی بنام الفروق دارد واین کتاب برای عالم هرمذهب ضروری است.

ابن عاشور همچنان کتابی بنام مبانی علم اجتماع در اسلام دارد و عدید از تالیفات فقهی ومقاصدی دیگر نوشته است، ادب سهم بسزائی در تالیفات وی داشته است،وی دیوان چندین شاعر معروف قدیم را مقدمه نویسی وتحقیق نموده است منجمله دیوان بشارابن برد طخارستانی میباشد،بشار ابن برد مرد نابینا و از شعرای موالی ودارای اصل تخاری بوده واشعار وی معروف است.

ابن عاشور واقعا شخصیت مقاصدی بود،او در کنار دعوت به اصلاح نوعیت اصلاح را میدانست،همین بود که میان اصلاح تعلیمیی نابع از مقاصد شریعت اسلامی واصلاح استعماریی فرانسه فرق میکرد. زمانی فرانسه برای تغییر دمگرافی تونس قانون صادر کرد که هر تونسیی که تابعیت فرانسه را دارد تابعیت تونس را نیز داشته باشد وترک تابعیت فرانسه شرط کسب تابعیت تونس محسوب نگردد،ابن عاشور که هدف را میفهمید فتوی صادر کرد که هر کسی که تابعیت فرانسه را دارد جائز نیست که تابعیت تونس برایش داده شود مگر اینکه از تابعیت فرانسوی خود تنازل کند، این فتوی نیز اورا مدت سه سال نظربند وخانه نشین ساخت، چنین موضع گیریهای وی ناشی از جمود نبود بلکه وی به زبان فرانسوی میخواند ومینوشت ولی معنای میهن را میدانست.

 امام ابن عاشورمیگفت ادعای اینکه دروازهء اجتهاد بسته شده و قدیمیان همه چیز را اجتهاد کرده اند وباقی نگذاشته اند آفت است وخلاف حقیقت است،علماء هیچ گاه از سراغ مقاصد شریعت غافل نشوند.

رحم الله الامام ابن عاشور.

تبصره / نظر

نظرات / تبصري

د همدې برخي څخه

شریک کړئ

ټولپوښتنه

زمونږ نوي ویبسائټ څنګه دي؟

زمونږ فيسبوک