عبدالرزاق سنهوری پاشا
(انصاف،عدالت،قانون،کلماتی اند که درسطور کتابها و زبان سیستمدارها مترادف میشوند)
این عبارت کوتاه را از زبانهای مختلفی شنیده ایم، درجاهای مختلفی خوانده ایم، حتما اشخاص بسیاری این را گفته اند، ولی وقتی این سخن را از زبان شخصی میشنویم که نام وی با نام قانون در تشکیل اولین تصور از قانون، مسابقه میدهد،اینجاست که به استشراءِ ظلم وطغیان،غیابِ حق وعدالت در این جهان مدعیی تمدن پی میبریم،پی میبریم که در میان موجی از روشنائیی، بشر تاریک ترین احوال خودرا در باب انصاف وعدالت بسر میبرد.
امشب زیاد دراز نمی کنم، زیرا شخصیت امشب ما در چهار راهیی علم ودانش نشسته و مملکت های را به جاده های شان رهنمایی کرده است، همین است که بسیاری اگر اورا مستقیم نشناسند غیر مستقیم میشناسند.
عبدالرزاق سنهوری پاشا از رجالات برجستهء فن تقنین فقه اسلامی در قرن بیست است، مثلاَ همین قانون مدنی افغانستان زادهء دست اوست،زیرا مقنن افغانی معلوم دار است که استیراد حقوقی خود را از مصر میگرفت،حتی درهمین بیست سال اخیر نیز در موضوعات عدیدی چنین کرد.
عبدالرزاق سنهوری را پدر قانون مدنی ممالک مسلمان مینامند، نه فقط قانون مدنی بلکه دیباچه های عدیدی از قوانین اساسیی ممالکِ مسلمانی را نوشت که تازه استقلال خودرا دریافته بودند،قانون اساسی مصر، قانون اساسی لیبی، قانون اساسی سودان، قانون اساسی امارات، قانون اساسی دولت کویت، از زیر قلم وی گذشته است.
سنهوری در سال ۱۸۹۵ میلادی در اسکندریهء مصر تولد یافته وسال ۱۹۷۱ وفات یافته است،وی بعد از فراغت از مدرسهء حقوق که ان زمان به چنین نام نامیده میشد به فرانسه رفت وآنجا سال ۱۹۲۶ دکتوراه خودرا به دست آورد، پایان نامهء وی زیرعنوان قیود تعاقدی بر آزادی کار درقانون انگلیس،- القیود التعاقدیه علی حریة العمل فی القانون الانجلیزی- بحیث یکی از بهترین پایان نامه های دکتوراه در سوربون معرفی گردید.
وی در بخش قانون اساسی پایان نامه دیگری زیر عنوان ( خلافت و رشدِ آن) نوشت، وی در این پایان نامه که اساتید وی در آغاز خواستند اورا از چنین عنوانی منصرف سازند ولی با اصرار خود نوشت،به موضوع خلافت و امکانیتِ چوکات بندی مدرن آن که بتواند نمایندهء ملل شرق در یک مرحلهء پسا استقلال و جامعهء جهانی متصالح بوده باشد، پرداخت.
هدف وی از ان پایان نامه ارایهء طرح برای جوامع مسلمان نبود که بیشتر ارایهء دلیل ودلائل علمی ومنطقی وحقوقی وتمدنی برای نهادهای اکادیمیک غرب در یکی از معروف ترین کانون های علمی ان بود، زمانیکه علی عبدالرازق کتابِ الاسلام واصول الحکمِ خودرا نوشت و در آن نیاز به وجود یک دولت جامع مسلمان را رد کرد، سنهوری انرا یک نوشتهء نه فقط ضعیف از نظر شرعی وتاریخی بلکه یک نوشتهء ضعیف از نظر همت وتأثر از نصرانيت شمرد.
سنهوری بعد از برگشت سمت وزارت معرف را در کشورش متصدی گردید و بعد از اختلاف با جمال عبدالناصر خانه نشین گردید، ولی قبل ازان وبعد ازان کتابخانهء فقه وقانون را غنی ساخت.
او کتابِ (الوسیط فی شرح القانون المدنی) را در ۹ جلد نوشت که قوانین مدنی مشتمل بر احوال شخصیه وعقود با استخلاص واستخراج از فقه اسلامی در بسیاری از ممالک اسلامی اقتباس از همین کتاب وی است، همچنان که کتاب الوجیز فی القانون المدنی را نوشت.
کتاب معروف العقد،یا قرار داد را نوشت،کتاب معروف مصادر الحق فی الفقه الاسلامی را نوشت،کتاب معروف اصول حقوق را نوشت، تا اینکه کتابهای سنهوری منبع کتابهای اساتید فقه وقانون گردید.
تمایز شخصیت عبدالرازاق سنهوری که امشب اورا به معرفی گرفتیم برای دو نکته است،اول اینکه بسیاری از مشتغلین علوم اسلامی در کشور ما شاید اورا نشناسند که باید بشناسند واز کتابهای وی بیاموزند، دوم اینکه وی یکی از فرزندان مخلص امت مسلمان بود که میخواست جوامع مسلمان به سعادت حقوقی برسند و دارای نظم حقوقیی خوبتری باشند وکلیات فقه اسلامی را در چوکات قانون بریزند وحقوق شهروندی مساویانهء داشته باشند، و طرح پراگندهء مسائل و سوء استفاده از فتاوی و دخالت افراد بر اساس شأن وشوکت وقدسیت شماری وتفاوت طبقاتی به تدوین حقوقیی شامل وکامل عوض شود تا جوامع مسلمان نشین به تدریج بردهء کامل ممالک استعماری نشوند.
بلی،عبدالرازاق سنهوری یعنی فقیه به تمام معنای کلمه بود که اورا بعضی بحق امتداد مدرسهء فقهی امام محمدابن الحسن الشیبانی نامیدند.
خدا روح اورا شاد داشته باشد
