No-IMG

داکتر ذاکر نايک

(نمیتوانی کسی را از راه فشار یک شخص خوب بسازی،ولی میتوانی سببی برای تحول یک شخص به یک انسان خوب بوده باشی)

سخنیست واضح،شاید اکثریت انسانهای روی زمین این سخن را یک سخن پذیرفته شده بشمارند وبگویند خلافی در این مورد ندارند،ولی متأسفانه حقیقت این است که بسیاری از انسانهای روی زمین یا در درون خود با این سخن مخالف اند وحسرت دست یابی به یک زور را میخورند تا از راه فشار فکر خود را تحمیل کنند،یا با این سخن تا زمانی مراوده دارند که بر اریکهء قدرت ویا بر اریکهء نخبویت واشرافیت ننشسته اند،آنگاه که بنشینند ان آهوانِ چرنده گرگانِ درنده میشوند.

این را در مکاتب مادی وعدیدی از مکاتب مدعیی معنویت زمانیکه بر اریکهء قدرت میرسند میتوان دید،با این همه این سخن یک ارزش والاست ولی سخنیست که با این همه وضاحت تفصیلات درازی نیز دارد.

به هرحال چنین سخن وقتی از زبان یک دعوتگر معروف مسلمان صادر میشود زیباتر میشود، آموزنده تر میشود.

شخصیت امشب مردیست که دشوار است کسی مسلمان باشد اورا دوست نداشته باشد، کارنامهء اورا تحسین نکند، بلی میشود با وی در پارهء مسائلی مختلف بود ولی هرگز آن اختلاف بر خدمت ارزندهء این شخصیت در راه دعوت چیره نمیشود.

شخصیتِ امشب ما شخصیست که مشعل را از شخصیت مبارکی که پریرشب از وی یاد کردیم گرفته است، از شیخ احمد دیدات.

این علمدار راه دعوتِ توحید در اوائل این قرن، داکتر ذاکر نایک است.

عبدالکریم ذاکر نایک سال ۱۹۶۵ در شهر مومبای هندوستان تولد یافته است ویکی از مطرح ترین شخصیت های مسلمان در عرصه دعوت است.

گفتم نمیشود که اورا دوست نداشت گرچند با وی در پارهء از مسائل مختلف بود،زیرا وی کسیست که توسط دعوت وی یک ملیون انسان به دین اسلام گرویده اند، یعنی به دین اسلام مشرف شده اند،گیریم که این عدد مبالغه باشد نیم ملیون باشد، گیریم که ربع ملیون باشد، گیریم که صدهزار باشد، کمتر باشد، باز هم چطور یک کسی که خودرا سائر بر دین حق بداند وخودرا یکتا پرست بداند و خودرا امت محمدرسول الله بداند از تشرفِ این همه خلائق به اسلام، دین صلاح وفلاح، خشنود نشود؟

به قول وی تنها میان دیسامبر ۲۰۰۱ وجولای ۲۰۰۲ ۳۴ هزار نفر تنها در امریکا مسلمان شدند،پس مسلمان ازاین باید خرسند باشد یا غمگین؟

بلی وقتی انسان معتقد به حقانیت مسیر خود است لابد از کسب رفیق وهمراه، از انضمام همسفران به مسیری که می پیماید خرسند میشود، چون میخواهد آن فلاح أخرویی که دارد نصیب دیگری نیز شود. اگر چنین نپندارد پس او مؤمن نیست او اخوت ایمانی را نمیشناسد، او (انما المومنون اخوة) را نشنیده است، او در حقیقت ربقهء اسلام را از گردن خود دور انداخته است، ووقتی انسان در مسیر پر از خم وپیچ وهنگام ضعف و وهن وهنگامیکه میگوید( متی نصر الله) كدام وقت است مدد الهي،ووقتی که میگوید( لو ان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید) مردی را میبیند ندای ربانی سر میدهد و میخواند(اللذین يبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله) میگوید:من زبان دفاع از حقیقت هستم، اين سخن مولوي را میگوید:

گفت من عقلم رسول ذوالجلال

حجة الله ام امانم از ضلال

تسلطی بر زبان دارم، سخنی برای گفتن دارم،از حضور در هیچ مجلسی برای بیان حقیقت باک ندارم،میگوید انا لها انا لها،یقیناَ خوشنود میشود.

ناخشنودان از دعوت ذاکر نایک دقیقا یا آنانی که حسادت سینهء انان را سیاه کرده است، یا آنانی اند که از گرویدن کفار به اسلام رنج میبرند، ویا تکفیریانی اند که بهترین صفت آنان جهل است،یاکسانی اند که مسلمان اند ولی چنان در اعراض زائله غرق اند وچنان در توهم وغرور کاذب فرو رفته اند که اهمیت دین مقدس اسلام از یادشان رفته است وناخودآگاه در سلکِ متمسخرین بر وارثانِ  مصعب ابن عمیر قرارگرفته اند، وهزار وچهارصد سال بعد از تقبیح الهیی نفاق از سفرهء عبدالله ابن سلول غذای نفاق میخورند،چنانکه بسیاری از مدعیان تفکر ومسلمان نما به این آغشته اند.

ولی هیهات،ندانستند که مؤمنین چنین نیستندبه تعبير مولوي:

میم و واوُ میمُ ونون تشریف نیست

لفظِ مؤمن جز پیِ تعریف نیست

مؤمنش خوانی روانش خوش شود

ور منافق تیز و پر آتش شود

شخصیت ما که دسترسی به مطالعات آفاقی بوجه خوبی دارد درحقیقت یک عالم دین که دروس دین را بطور قواعدی آموخته باشد نیست، وچنین ادعای را نیز نکرده است،او بر مسند تدریس فنون اسلامی ننشسته است،او حتی مباحثات کلامیی قدیم را مطرح نمیکند، بلکه او درعرصهء مقارنهء ادیان شهبازی میکند،از هندوئیزم تا بودائیزیم، ازعیسویت تا یهودیت ومجوسیت،وغیره،را دقيق ميشناسد،برگفتارهای آنان کتابهای آنان واقف است.

او فارغ فاکولتهء طب است، یعنی که داشتن زاد وتوشه ازعلوم تجریبی منطق اورا رساتر ساخته است، و در کنار این،توفیق پروردگار را نیز حاصل میکند.

هم دعا از تو اجابت هم زتو

ایمینی از تو مهابت هم ز تو

محبت صالحین وغیرت وننگ در راه نوامیس قدسی صفت دیگری است که برایش نصیب شد، همین بود که از شیخ احمد دیدات رحمه الله متأثر ودر بالین مرگ اورا نیز عیادت کرد وآن استاد پرچمدار براي چنين شاگرد ذيركي پرچم سپرد وقریر العین رفت.

از اینکه داکتر ذاکر نایک ویدیوهای معروف دارد و با کشیش های مختلف، با دانشمندان مختلف، با ملاحده،با زنادقه، با پیروان ادیان، با هزاران سائلِ حقیقت، با هزاران معترض تیزخنجر، در محضرعام نشسته وایستاده وشنیده وگفته است، نیازی به اضافتی بیشتری  نمبینم.

همین کافیست که او یک داعی الی الله است ومنطقی برای این دارد.

ولی اینجا به بعضی مسائلی دیگری نیز اشارت لازم است:

ذاکر نایک در معرض اتهام:

از اینکه دعوت ذاکر نایک فراگیرشد وتالارهای حضور وی صدها تن وهزاران تن را گرد میاورد و مخصوصا تالارهای وی در کشوری دائر میشد که شدیدا از آنچه تغییر دمگرافی دینی مینامد رنج میبرد، وکشور مذکور از سویی هم بنا بر بعضی پالیسی ها نمیخواست  علنا مانع وی شود، به مستعمرهء سابقش هندوستان که حزب افراطیی بران حکومت میکند اشارت گذرانید که دست بکار شود،حزب مذکور که ذاتا از تعصب شدید برعلیه مسلمانان برخوردار است ذاکر نایک را متهم به ترویج دهشت افگنی نمود، همان اتهام آماده شدهء معروف که از یک مجهول بر هزاران معلوم تطبیق داده میشود،حکومت بنگلادیش که نیز در حقیقت تابع هند است چنین تهمت را بر ذاکر نایک بست، وکشور سیرلانکا نیزچنین کرد، این مشرکین به جز از بنگلادیش که کشور مسلمان است از رشد دعوت این دعوتگر وکشف حقیقتِ عقائد شرکیی شان سخت رنج میبردند، پس جای تعجبی نیست،اما انگلستان نیز بعد از اینکه هندوستان درخواست رسمی دستگیری ذاکر نایک را صادر کرد  در مقام قاضیی عادل نشست وذاکر نایک را متهم شناخت، و ورود وی را بخاکش ممنوع کرد.

وقتی ذاکر نایک میگوید: بیشترین دینی که دچار تفسیر بد شده است اسلام است وعلت آن همین رسانه های آگنده از نفاق هستند، طبیعیست رسانه ها مانع این آگاهی شوند وپخش کانال وی را که سلام نام دارد،منع کنند.

ذاکر نایک به صراحت دهشت افگنی را رد کرد ولی همینقدر گفت که راه اندازندهء حادثهء ترورستی یازدهء سپتامبر خود امریکاست خود جورج بوش است، امریکا این سخن وی را محکوم کرد وقبل ازاین اورا نیز از ورود منع نموده بود.

سرانجام داکتر نایک در عالم پریشانی اینسو آنسو در دنیای فراخ مسلمانان جای میپالید، تا اینکه کشور مالیزی اورا بطور مشروط پذیرفت واکنون همانجا بسر میبرد، کانال های دشمن دعوت اسلامی مالیزی را نیز وادار بر این کردند که به برنامه های دعوت علنی خود که ملیون ها بیننده دارد اجازه ندهد، ولی درمالیزی سخنی از وی صادر شد که روزانه از بسیار سیاستمداران غربی صادر میشود وهیچ مؤاخذهء نمیشوند، او گفت هندوهای مالیزی بیشتر از اینکه به مالیزی وابسته باشند به صدر اعطم هندوستان ناریندرا مودی وابسته اند، این سخن وی در وضعیتی که وی قرار داشت سخن ناسنجیده بود اما تا حد زیادی حقیقت داشت گرچند وی از این سخن معذرت خواست ولی بعضی اعضای پارلمان مالیزی را واداشت تا خواهان طرد وی وتسلیم وی به هند شوند، وهنوز اجازهء فعالیت رسمی را ندارد گرچند در اغاز این سال مجلسی بزرگی را درایالت برلیس مالیزی برگذار کرد و در ان به ارایهء بحث پرداخت ودرهمان مجلس صدها تن مسلمان شدند ولی ازان ببعد خبری از وی نیست جز همینکه همانجا در خانهء خود بسر میبرد.

نقاط خلاف.

گفتم، میشود با وی در پارهء مسائل مختلف بود، این نظر من هست، نایک گرچند خودرا فرقه گرا نمینامد ولی معلوم میشود از نظر عباداتی سلفی است ولی از اینکه منطق مناظرات ونشست وبرخاست واطلاع بر بینشهای مختلف ادبیاتِ خاص خودرا دارد وانسان مسلمانی را که به این فن مشتغل است یک مسلمان مقاصدی میسازد،یعنی مقاصد شریعت را سراغ میجوید، واز تحجر وانجماد میرهاند، او نوعی از تلفیق سلفیت وعقلانیت را پیشه کرد.

او مثلا با هنرمندِ معروف سینمای هند شاهرخ خان نشست وهردو در یک برنامهء بزرگ گفتگو کردند ونیم ساعت هم تنهایی صحبت کردند که خبرنگاران برای اینکه در تنهایی چه گفتند کنجکاوی زیاد کردند،گرچند تبصره وی در باره ان هنرمند اندکی به ضرر آن هنرمند تمام شد ولی بازهم نایک منطق زشت گویی وبدگویی را برعلیه وی بکار نبرد، برعکس در عوض نقاط منفیی که به آن تلویحا اشارت داشت به نقاط مثبت وی نیز اشارت داشت، زیرا کسی مثل نایک میداند که بلی کارهای آن هنرمند در میزان شرعی هنر آغشته با فسق محسوب میشود ولی وی ومسلمانان هند درموقعیتی قرار دارند که همان هنرمند نسبت به بسیاری افراط گرایان مسلمان به مراتب به نفع مسلمانان هند است،بلی تعجب نکنید،مگر در تاریخ اسلام بسیار اتفاق نیافتده است که بسیاری علماء وزهاد وعُبۤاد در رکاب شاهان وامیرانی قرار گرفتند که ستم پیشه بودند ولی واقعیت آن امیران را تحمیل نموده بود وگره های توسط همان امیران فاسد گشوده میشد؟

صحن ارض الله واسع آمده

هر درختی از زمینی سر زده

نشنیدی در حدیث که خداوند این دین را توسط مرد فاجری هم نصرت میدهد؟.

نصرت فاجر یک نصرت کامل نیست،بلکه میتواند در جزئیی از جزئیات امور باشد ونافع باشد.

نایک همچنین با نیکتایی ولی با ریش وکلاه حضور میابد تا تلفیقی از فرهنگ ها را در چهرهء خود نمایش دهد،البته ما اکنون در(جهانِ متعقل) مسلمانانی سراغ نداریم که نیکتایی برایشان معضلی شده باشد، زیرا اگر بحثِ تحریم بر اساس شباهت مطرح باشد عدم وجود شباهت در دنیای کنونی در بسیاری مسائل نا ممکن است، نه عقلا نه نقلاَ.

با آنهم  رأی نایک درموضوع تهنئت وتبریکی غیرمسلمانان به کریسماس جنجال بر انگیز شد،او گفت تبریکی مسلمان برای کریسماس نا درست است، و درجواب سؤال جوانی که گفت این کار را بدون اعتقاد وبرای حسن رویه انجام میدهد، گفت: پس میشود قدری از شراب را نیز به بهانه حسن رویه بنوشی،همانطور که این جائز نیست آن نیز نیست.

حقیقتا اینجا اندکی تفصیل بکار است:

اول اینکه همه نهادهای اسلامی با ذاکرنایک در این مسئله همنظر نیستند.

دوم اینکه میان تبریکی سال وتبریکی کریسماس، یا گفتن هپی نیو یر ویا هپی کریسماس در سرحدِ فهمِ من فرق است،زیرا از پشه فیل قیل میشود.

سوم اینکه این یک مسئله عرفی است،مقطعی است،مکانی است، هیچ کسی نگفته است مسلمانی که در کشورغیر اسلامی قرار ندارد برای غیرمسلمانان تبریکی بفرستد،همانطورکه غیرمسلمانان برای مسلمانان تبریکی نمیفرستند ولی بعضی حکومت های غیر مسلمان به مناسبت حلول عید پیام تبریکی میفرستند، ولی مسلمانانی که در ممالک غیر اسلامی قرار دارند وهمسایه داری دارند وان همسایگان اعیاد این مسلمانان را تبریکی میدهند آیا تبریکی دادن انان برای سال نو میلادی سخت تر از برخاستن پیامبرخدا برای جنازهء یهودی بپاس احترام است؟

سخت تر از عیادتِ پیامبر از جوان بچهء یهودی است که بیمار بود؟

سخت تر از دعای بعضی صحابه در حق بضی نصاری است که گفت: خداوند مال وفرزندت را زیاد کند؟

سخت تر از تجويز ازدواج با زن نصراني ويهودي است؟

سخت تر از سخن منسوب به بعضي ائمه است كه حتي شوهر زن كتابي حق منع ان زن از رفتن به كليسا را ندارد؟

بالآخره معنای رحمت چیست، ومعنای حسن الخلق چیست، ومعنای (جادلهم باللتی هی احسن)به کدام طریق میسر است؟

همچنان که قیاس وی مسئله را به نوشیدن قدری شراب از نظر اصولی ومنطقی مصداقی ندارد، نه تنها اینکه ندارد بلکه با بعضی دلالت های دیگر منقوض است.

این برای تبریکی سال که یکروز است وتقریبا فرهنگ جهانی شده است واین جدا از چندروز های دیگر مذهبی اند که معمولا چند روز قبل از پایان سال نو میلادی اند.

دانا را اشارت بس باشد، این یکی از موضوعات عمده ایست که این فقیر با آن شخصیت بزرگ وبا امثال وی مخالف است.

گر تو خواهی این گزین وخواه آن

زهرو شکَر، سنگ وگوهر شد عیان

گرچند که وی از این منظر آسیب نیز دید ودعوت حتی آسیب دید اما شهامتِ وی، عدم تملق وی، اصرار وی بر احوط را نمیتوان منکر شد، وهمانطوریکه گفتم این پاره مسائل از بزرگیی این ابرمرد نمیکاهد.

خداوند اورا حفظ دارد و اورا سبب نشر فرهنگ صلح وکشف حائق بیشتر بگرداند

تبصره / نظر

نظرات / تبصري

د همدې برخي څخه

شریک کړئ

ټولپوښتنه

زمونږ نوي ویبسائټ څنګه دي؟

زمونږ فيسبوک