محمد هاشم ((حامدى)) شهيد

محمدهاشم حامدى فرزند مولوى حامد در يک خانوادهء متدين و روحانى در سال ١٣٣٦ در مرکز ولسوالى چاه آب تولد شد پدرش چندين سال به حيث مدرس در يکى از مدارس داخل شهر چاه آب تدريس مى مود حامدى شهيد تعليمات دينى را نزد پدر بزرگوارش آموخت در سال ١٣٤٢ به مکتب رفت دورهء ابتدائيه را در چاه آب و خواجه غار به انجام رساند. وى در سال .......... جهت تحصيلات عالى به دارالمعلمين کندز رفت و تحصيلات خود را تا صنف ١٤ دوام داد. در صنف ١٤ در سمستر اخير از طرف استادان خلقى و پرچمى ناکام شد. حامدى شهيد در مقابل ظلم و کفر سکوت را اختيار نکرد به مبارزه اسلامى اش ادامه داد.

در سال ١٣٥٦ قسم اجير در پروژه کندز خان آباد شامل کار شد در سال ١٣٥٧ نسبت فعاليتهاى سازمانى اش به ولسوالى چاه آب رفت در ماه اسد ١٣٥٧ از طرف ولسوال چاه آب دست گير گرديد و در آنجا زندانى شد بعداً به زندان پلچرخى کابل نقل داده شد. حامدى شهيد در زندان هميشه در جهت تقويت پيوندهاى اصيل اين نهضت متعهد آن با معارف اسلامى سعى بليغ به خرچ ميداد. و برادرد حامدى شهيد بنام قارى محمد کاظم حامدى از طرف دولت کمونستى افغانستان دستگير و به زندان کندز برده شد وى متعلم تخارستان کندز بود از طرف خلقى ها در همين سال بجرم فعاليت هاى اسلامى اش بشهادت رسيد. محمدهاشم شهيد در سال ١٣٥٨ از زندان پلچرخى آزاد شد. بمجرد آزاد شدن خود را به جبهات ولايت پروان رساند مدت شش ماه به جهاد مسلحانه ادامه داد به اثر تکليف هاى جسمى که از شکنجه هاى زندان عائد حالش گرديده بود عازم پاکستان گرديد مدت شش ماه بحيث نماينده تخار جهت رفع مشکلات مجاهدين به چترال مقرر شد. در سال ١٣٥٩ نظر به لزوم ديد شوراى ولايتى تخار حامدى شهيد بحيث معاون ادارى امارت تخار تعين گرديد. حامدى شهيد در ١٨/٣/٢٣٦٠ همراه يک گروپ هشتاد نفرى از برادران مجاهد جبههء توحيد چاه آب گروپ چريکى حوزهء شهرى تعين گرديد. به عمليات مستمر خود شب و روز دوام ميداد. محمدهاشم مجاهد جان بکف که سر خود را در راه پيروزى سنگر پر خون حق به مشترى بازار شهادت عرضه نمود. اين شهيد راه حق مردى بود که در نخست ترين شرايط مبارزه اش کنار برادران هم مفکوره خود را خالى نگذاشت. او هميشه در مبارزه برحق و بى امان سهم فعال گرفته است. حامدى شهيد بتاريخ ١٥/٥/١٣٦١ در يک درگيرى شديد مجاهدين مؤمن با قواى اشغالگر روسى و وطنفروشان داخلى در شهر ولسوالى چاه آب شتافت و بر حاميان شيطان حمله نمود تا اينکه بهنگام صبحگاهى در صد مترى قرارگاه ارتش سرخ روسى و غلامانش قهرمانانه شهيد شد. اسمش را با کارنامهء حيات آفرين بر صفحهء تاريخ مبارزات اسلامى کشور عزيز ما به خط جلى زر کوب نمودند. روحش شاد و يادش گرامى و راهش مستدام باد.

انا لله و انا اليه راجعون