No-IMG

شهيد احمد هجرت

يکى ديگر از چهره هاى پاکباز سنگر پرخون حق عليه باطل شهيد احمد هجرت (اسلام جار) به اسم اصلى عبدالقدير فرزند آبرومند و با اخلاص شهيد الحاج مولانا عبدالاحد نوهء الحاج محمد عمر خان بود. اين ستاره هميشه درخشان ميدان نبرد در برج حوت ١٣٣٠ در قريهء آخند زاده بيماران، ولسوالى سرخرود ننگرهار در آغوش يک خانواده متدين و مبارز پرور، ديدهء جهان بينش را به گيتى کشود.

وى جهت فراگيرى علوم در مکتب ابتدائيه چارباغ صفا شامل شد و بعداً از آنجا فارغ و در ليسهء فقرالله شامل شد وى در دوران تحصيلات ثانوى خويش نسبت به فکر و استعداد پويائى که داشت برعلاوهء علوم روز به فراگيرى علوم دينى نيز همت گماشت و در علوم دينى از قبيل فقه، حديث، صرف، نحو، ميراث، منطق، عقائد، تفاسير، اصول وغيره مهارت چشمگيرى داشت، اما هنگاميکه در سال ١٣٥٠ از ليسه فقرالله فارغ التحصيل گرديد يکسلسله مشکلات فاميلى مانع ادامه تحصيل شهيد هجرت گرديده نگذاشت تا تحصيلات را ادامه دهد، بدين ملحوظ در پوهنتون ننگرهار بحيث مامور و اخيراً به حيث  آمر ترانسپورت آنجا استخدام و ايفاى وظيفه نمود که در جريان اجراى امور ادارى به روشنگرى اذهان آغاز کرد و با ابتکارات خود در سيرآبى مردم تشنه بدانش کشور سهم بسزا گرفت بالاخره در سال ١٣٥٤ به خدمت عسکرى گمکاشته شد که از قطعهء ٢١٦ سروبى ترخيص خود در رشته دافع هوا بدست آورد.

شهيد احمد هجرت د ر سال ١٣٤٩ شامل حلقهء تحريک  اسلامى شد هنگاميکه شهيد عبدالرحيم نيازى و شهيد انجنير سيف الدين نصرتيار به پوهنحى طب ننگرهار تشريف فرما شده بودند. شهيد هجرت با شهيد انجنير سيف الدين نصرتيار ملاقات تعارفى کرده بود بگفته خودش تماس روزمره اش با داکتر شمس الحق شهيد و داکتر عبدالشکور شهيد بوده است.

هنگاميکه گماشته هاى کرملين با يک کودتاى خونين براريکه قدرت تکيه زدند قبله گاه شهيد احمد هجرت زندانى شد چون شرايط و زمان براى مبارزهء علنى ناسازگار بود بنا بر آن به تاسى از سنت پيامبر صلى الله عليه وسلم بتاريخ ٢٧/7/١٣٥٧ با فاميل خود مهاجر شد و بعد از مدتى با اساس فيصلهء شوراى ولايتى در پيشبرد امورتنظيمى و لايت سهيم شد و مدتى در آن مقام ايفاى وظيفه کرد، بعداً هم طبق لزوم ديد ـبرادران و مقامات حساس تحريک اسالمى به حيث قوماندان جبههء مهمند دره ننگرهار به ميدان نبرد شتافت و طى يکسال با جانثارى هاى خود توانست ولسوالى کامه، گوشته، علاقدارى لعل پور، کميتهء گريک وغيره را تار و مار کند و لواى توحيد را در آن مناطق به اهتزاز در آورد. سپس جهت اجراى امور ارتباطى بمرکز بازگشت و به اساس ملحوظاتى، منطقه مذبور را ترک گفته و به سروبى شتافت ازين منطقه بعد از عمليات درهم شکنده و کوبنده ساحهء عملياتش را تا ولسوالى سرخرود و خوگيانى گسترش داد که قرار معلوم عمليات آزادى بخش و اسلامى درين مناطق به پيروزيها و موفقيت هاى مجاهدين انجاميد و بالاخره  وقتى در ولسوالى خوگيانى قواى متجاوز روسى، تمرکز مى شود اين مبارز سلحشور پاک طينت به مقاومت بپا مى ايستد تا دشمن را عقب براند، تصادمات شديدى بين دشمنان درين و سپاهيان راه الله درگرفت و شهيد پاکباز در حاليکه از طريق لودسپيکر نيروى ضد تانک را هشدار و دستور پيشروى ميداد در همان دل شب ٢٤/٩/١٣٥٩ ناگهان خمپارهء داغى از خمپارهء الداز مدرن دشمن به قسمت پايين تنش اصابت ميکند و اين شخصيت انقلابى و وفادار بخدا در پاسخ داعى اجل را لبيک گفته و روح پاکش بسوى عليين پرواز نموده و برحمت ايزدى مى پيوندد و جام شهادت را که خواسته وى بود به سر ميکشد.

انالله و انا اليه راجعون

تبصره / نظر

نظرات / تبصري

د همدې برخي څخه

شریک کړئ

ټولپوښتنه

زمونږ نوي ویبسائټ څنګه دي؟

زمونږ فيسبوک