ما توده ها و بدنه از ملت، از امارت چه ميخواهيم! ؟
عادل امين
" قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ (سورة النمل الآية 69) "
تالبان و يا امارت در اريكه قدرت و بر جغرافياى فزيكى كشور حاكميت دارند و اينكه چطور به اينجا رسيدند ؟ اين هم سوالى است كه ميتوان با داستان هاى پيهم و سوژه هاى مبهم ، متفاوت و دنباله دار پاسخ آنرا ارائه كرد؛ ولى با آنهم بيائيد صادق و راستگو باشيم ، اگر هر جناح و طرف ديگرى هم از طريق انتخابات ، كودتا و يا هم مبارزه مسلحانه به اريكه قدرت و در ارگ كابل حاكم بودند ، بدون شك با همان طرز فكر و آرمان كه مبارزه كردند ، چنين نوع يكه تازى ميكردند كه در گذشته ها شده و تجربه تاريخى كافى از همه داريم.
تالبان امروز به مولوى وكيل احمد متوكل كه زندانى بگرام و وزير خارجه و سخنگوى امارت قبلى ، ملا عبدالسلام ضعيف زندانى گوانتانامو و سفير ارشد در اسلام آباد ، معتصم آغا جان ، سيد طيب آغا فرد خاص به مرحوم ملا محمد عمر و ده ها ملا و تالب سياسى و نظامى ديگر باور و أعتماد ندارند ؛ پس به مشوره طرف ها و جناح هاى ديگرى چطور استماع ، مشوره و به آن عمل بكنند.
ما ميدانيم كه ارگ كابل و قلعه تاريخى بالا حصار چنين مستانه بودن ها در قدرت و ديوانگى ها را با خودش دارد ، ارگ و پايتخت اگر على آباد كندز نيست ؛ ولى هنگام قدرت به روايت تاريخى به على آباد كابل بنحوى عوض ميشود.
ما و صفحات تاريخ گواهى داريم كه امير عبدالرحمن خان ، فرزند و نواده او شاه امان الله خان ، حبيب الله كلكانى ، محمد نادر خان همراه با برادران و فرزندش محمد ظاهر خان ، جمهوريت داود خان ، خلقى ها و پرچمى ها با همه كابينه و كميته مركزى ، دوره سياه و تاريك و هلاكت سرداران ملك الطوايفى همه مليشه ها و مجاهدين خوب و زشت ، دوره قبلى تالبان كه از امروز خيلى زشت تر و تاريك تر بودند ، بيست سال اشغال همراه با جمهوريت كرزى و غنى با همه دار و دسته تكنوكرات ها ، مجاهدين نما ها ، شوراى نظارى ها ، قوم پرست ها و ده ها و صد ها و هزار ها مشكلات و بدبختى ها و شايد هم زياد و اندك با خوبى ها و زشتى ها همراه با محابس بگرام ، گوانتانامو و اختطاف ها و خر مستى هاى پارلمان و انتخابات هاى دروغين حكومت و حاكميت كردند.
اينكه خوب و زشت بودند ، همه رفتند و گذشته اند و حال هر چه در مورد گذشته صحبت بكنيم بالاخره در همانجا كه بوديم و هستيم ، مشكلات و بحران ها امروز و مستقبل ما را حل نمى كند.
بدون شك كه با همه مشكلات كه شما تالبان داريد ، خوبى ها را هم داريد ، ما نمي خواهيم و دوست هم نداريم كه كشور ما مجدداً اشغال شود و اشغالگران هم چنين شوق و ذوق را ندارند ، چون با شكست هاى پيهم انگليس ها ، روس ها و قواى اشغالگر ناتو همه را به حافظه دارند.
ما ديگر دزدان ، قلدران ، مافياى قدرت ، قرار دادى هاى بگرام ، سرداران محمد زايى " قومندان ها و وكلاء پارلمان " را در ننگرهار ، هزاره جات ، جنوبى ، بلخ ، پنجشير و كوهدامن را هم نمى خواهيم ؛ چون اكثريت از آنها و يا همه استفراق ملت ، كشور و جامعه شدند.
پس حال امارت و تحريك تالبان چه بايد كرد و مشوره ما توده از ملت ، صالحان روى زمين ، افغان هاى متاثر از جنگ و برادر كشى ، افغان هاى پدر سوخته مهاجر در ايران ، افغان هاى توده مهاجر در پاكستان " بچ اش مهاجره و بچ اش كابلى " ، هزاران و ده ها هزار بيوه ، معلوم ، يتيم و غيره كه اين لست از آن عاجز است و توانايى و استعداد ترسيم و حكاكى آنرا ، ديگر با خود ندارد.
حال كه بيشتر از سه سال از حكومت و يا هم بدنه امارت شما سپرى ميشود و آنهم با هزاران خون دل و قربانى و تنه هاى جوان كه بم و باروت را بجان خويش بستند و خود را انفجار دادند ؛ تا اينكه شريعت و حاكميت قرآن بيائيد و فساد اخلاقى و ادارى پايان و اشغالگران كشور را رها بكنند. شما چه بايد كرد !!!!!!
- قانون اساسى و شوراى منتخب در جهان امروز لازمه و بنياد و اساس يك نظام و حكومت را تشكيل ميدهد.
- أميرالمؤمنين با همين القاب و نام امروزى زير سوال و پرسش است و بايد بروى كمره و محضر و ملاء عام ، حاضر و ظاهر شوند.
- درب عاجل مكاتب پوهنتون ها ، مدارس ، زمينه كار و وظيفه براى دختران و خواهران ما در چوكات اسلامى و فرهنگ اصيل افغانى كه در مغايرت به اسلام نباشد.
- وقتى ما قانون اساسى ميگوئيم در آن اكثريت مسؤوليت ها و وظايف و لوايح تشريح و توضيح ميگردد.
- شما از ما توده مخلوط كشور بهتر آگاهى داريد كه اسلام به عدالت تاكيد دارد و امانت را براى اهل آن توصيه و امر كرده است ؛ پس تحصيلكرده و اهل مسلك را در وظايف آن شامل و به اهل راى و نظر مشوره داشته باشيد.
- شما آگاهى داريد كه اكثربت شما فقط همان كدام هاى ابتدائى و يا يك دوره و نهايت دو دوره مدارس دينى را پايان ؛ ولى در نظام ، مديريت ، تخنيك ، ادبيات ، حقوق ، زراعت ، شرعيات ، عسكرى ، پوليس ، اقتصاد ، تجارت و غيره غيره هر كدام به تخصص و متخصص خودش ضرورت دارد.
شايد هم نكات و اقلام ديگرى هم باشد كه همين لحظه در ذهن و حافظه نبوده ؛ ولى با آنهم در موارد فوق با يك سير تاريخى ، عقلانيت و عبرت از تاريخ توجه كنيد.
فاعتبروا يا أولي الألباب
