No-IMG

رمز فرار غنی با ناكامى كودتاى صالح و سياست دو رخ پاكستان

كشور ما در يك مرحله حساس و بحرانى از تاريخ قرار دارد و اينكه در روز هاى آينده چه نوع تعامل و معامله در فورمول سياست و سناريوى بعدى صورت ميگيرد؛ تا هنوز زود خواهد بود كه آنرا تحليل و تجزيه كرد، اما در اين مقاله به رمز فرار اشرف غنى از ارگ ، ناكامى كودتاى صالح ، سياست دو رخ پاكستان و تحويل قدرت به طالبان و آنچه جامعه جهانى و امريكا كه چه نوع برنامه و پلان داشتند؛ ميخواهم تحليل و تجزيه در مورد داشته باشم و پيش از همه با يك مقدمه تاريخى اين مقاله را ميخواهم ، آغاز بكنم.

آنچه در اين مقاله بخوانش گرفته ميشود ، معلومات دست اول جناح طالبان ، برداشت از مصاحبه اشرف غنى ، اعلام امرالله صالح از يك مكان مجهول به غيابت رئيس جمهور ، طرف هاى تاثير گزار در قضاياى كشور و تكرار همان سناريوى دهه هفتاد هجرى مى باشد كه يك مشت مزدور و اجير به استخبارات بيگانه و جهان ، جهاد و مبارزه تمام اقوام ، اقشار ، احزاب و جناح هاى منسوب به مجاهدين را تحت عنوان ائتلاف شوم و منحوس جبل السراج با همكارى جنرال هاى حزب پرچم شاخه كارمل پلان و طرح ملل متحد را كه بنام " طرح بنين سيوان " در صفحات تاريخ حك زده شده است ، سبوتاژ كردند.

كابل به جوى از خون تبديل ، ارزش هاى مهم و اساسى مجاهدين به صفر ضرب ، به هر كنج و كنار از كشور انارشيزم ، قومندان سالارى و پاتك سالارى حاكم گرديد.

اين جنگ ، فتنه و توطئه خارجى ها در تبانى با جهت هاى داخل كشور كدام برنده نداشت و همان بود كه تحريك طالبان بخاطر محو از شر و فساد و انارشيزم ايجاد گرديد و طالبان توانستند كه در وقت بسيار كمتر قسمت اعظم از جغرافياى افغانستان را تصرف بكنند.

بعد از وقوع حادثه يازدهم سپتمبر و بهانه هراس افگنى و القاعده ، رئيس جمهور امريكا جورج بوش با تصميم عجولانه ، غير انسانى، غير منطقى و غير مترقبه با قواى ناتو تصيم گرفتند كه به افغانستان و عراق حمله و اين دو كشور را مورد تجاوز و اشغال خويش قرار بدهند.

اين جنگ و يورش نابخشودنى و غير انسانى امريكا و جهان غرب در افغانستان به بهاى عظيم مالى ، جانى و تسلحياتى به دو طرف واقع شد، كشور ايالات متحده امريكا ، قواى ناتو ، كشور هاى همسايه و آسياى ميانه آنچه در توان داشتند بخاطر محو طالبان بكار بردند.

اين جنگ و تجاوز امريكا فقط بخاطر محو هراس افگنى در افغانستان نبوده و خواستند كه دموكراسى به عاريت گرفته را بعد از تدوير مجلس در بن و عدم حضور طالبان و حزب اسلامى تحت عنوان مشاركت ملى و تكت هاى قومى ، قدرت را تقسيم كردند ؛ ولى آنچه واقع شد ما ديديم كه تجاوز و اشغال دو باره با مقاومت مردم افغانستان واقع گرديد، امريكا و قواى ناتو از مادر بمب و انواع اسلحه كيمياوى تا طياره هاى بى پيلوت و B 52 را در افغانستان بكار بردند و بالاخره بعد از سال ها اسامه بن لادن را در جغرافياى پاكستان نابود كردند.

بيشتر از دو تريليون دالر امريكايى ، استرلنگ پوند و اسعار كشور هاى اروپايى و كمك هاى جامعه جهانى در افغانستان حيف و ميل گرديد ، افغانستان در رديف اول فساد قرار داشت ، كشت و قاچاق مواد مخدر و اعتياد مواد مخدر توسط جوانان ، روسپى هاى شهر كابل و ده ها فجايع ديگر چون نشر درامه هاى خارجى ، ترور نخبگان و دانشمندان كشور ، گراف آن سير صعودى خودش را طى ميكرد.

امريكا و جامعه جهانى و بخصوص بعد از دو دوره رياست جمهورى بوش و اوباما رئيس جمهور ترامپ كه يك تاجر مى باشد ، متوجه شد كه اين جنگ و هزينه هنگفت آن و آنهم از پول ماليات دهنده هاى امريكا زيان بار است ؛ بالاخره تصميم گرفتند ، كه راه مذاكره و مفاهمه را با طالبان به پيش گيرند.

قرار بود كه اين مذاكرات و نشست ها در زمان رياست جمهورى اوباما و رئيس جمهور حامد كرزى آغاز شود، طالبان با بر افراشتن بيرق امارت اسلامى در قطر دفتر سياسى را افتتاح كردند ؛ ولى در داخل نظام و ارگ عده يى از حلقات مخالف طالبان مانع آن شدند؛ تا اينكه حامد كرزى با وجود انتقادات شديد تحريك طالبان را بنحوى برادران نا راض خطاب كردند.

در داخل نظام افراد و حلقات و بخصوص آنهائيكه امريكا را با B 52 همكارى و تعاون كرده بودند ، مانع اين كار شده ؛ نه تنها مسائل صلح ، مسائل ديگر ملى همچون انتخابات ، توزيع تذكره هاى برقى ، تقسيم قدرت ، انتخاب والى ها و در غيره مسائل ملى و داخلى ، ارگ را با جزاير محلى قدرت به چالش ميگرفتند.

اين جنگ ، مبارزه و مقاومت طالبان كه تلفات مالى و جانى بشمول مردم رعيت با خود داشت ؛ بالاخره اداره ترامپ تصميم گرفت كه قواى نظامى خود را از افغانستان خارج و هم زمان مذاكرات صلح را آغاز كردند. نزد تحريك طالبان كه اداره كابل يك رژيم دست نشانده ، اجير و زاده اشغال شمرده ميشد؛ با وجوديكه با امريكايى ها توافق داشتند با اداره كابل نشست ها و مذاكرات نيز داشتند از طرف ديگر ، ارگ و عده يى از افراد و حلقات شرير خواهان صلح نبوده و با آدامه در جنگ با طالبان نفع گرفته و نمى خواستند كه با طالبان صلح شود ، چون با آمدن طالبان با وحدت همه افغان ها در محوريت حكومت مركزى قوى ترس و هراس دارند.

طوريكه آگاهى داريد و از حرف هاى اخير رئيس جمهور مخلوع اداره كابل هويدا است كه معامله در ميان بوده كه ايشان در سياست همه طرف ها را ، ناكام عنوان كردند؛ در ضمن با وجوديكه او را القاب چون متفكر ، مدير و شخصيت آكادميك عنوان دادند ، او يك شخص ناكام در مديريت و رهبرى يك كشور متأثر از جنگ ، ميتوان او را عنوان كرد كه عملاً با مثال های عديده ما همه بخاطر و حافظه داريم.

او فقط يك چهره پروجكتر گونه كه روى سياست و افكار تك محورى ، تفوق طلبى ، عدم مشوره و شنوايى با سياست "تفرقه بينداز و حكومت بكن" ، ميخواست همين طور پيش برود.

معاون او ضابط مستعجل استخباراتى و از مهره هاى خاص و وابسته به سازمان سيا و استخبارات كشور هندوستان كه خود را يك چهره ضد پاكستان و با افكار جعلى ملى و همه شمول فعاليت داشت ، ميخواست كه با سنت خدع و فريب و پيروى از سنت جنگ هاى چريكى احمدشاه مسعود ، با كودتا اشرف غنى را خلع قدرت ، خودش را رئيس جمهور اعلام و كشور و پايتخت را به قهقرا جنگ هاى داخلى و انارشيزم دهه هفتاد هجرى سوق بدهد و قتل اشرف غنى را به تحريك طالبان نسبت بدهد ؛ ولى او در اين برنامه ناكام و نتوانست كه موفق شود.

تعامل و بخش از معادله مذاكرات قطر كه به شكل زمان گير آن پيش ميرفت و افراد اداره كابل به شكل سمبوليك در آن ضياع وقت داشتند؛ قرار چنين بوده كه ميان مقامات امريكايى ، تحريك طالبان ، اشرف غنى ، كشور هاى تاثير گزار در اوضاع افغانستان و عده يى از سياسيون كه ولسوالى ها بدون درگيرى و جنگ سقوط ميكند ، طالبان به شهر ها داخل نمى شوند و فقط در چهار اطراف كابل انتظار مى باشند؛ تا اينكه در رأس تحريك طالبان قدرت را به يك اداره مشترك و مؤقت به شكل مصالحت آمیز آن تحويل داده ميشود ، بعد از تسليمى قدرت ٦٠٠٠ هزار عسكر تربيه شده طالبان با يونيفورم نظامى و در هر قطعه ٢٠٠٠ عسكر بخاطر امنيت شهر كابل بخصوص وزرات خانه ها و ارگ به شكل منظم داخل كابل ميشوند.

سقوط ولسوالى ها ، شهر هاى بزرگ ، تسليمى قول اردو ها و فرقه ها تصادفى و آنى نبوده و همه روى همان تعامل و معادله ميان طرفين پيش ميرفت؛ تا اينكه تحريك طالبان به شهر كابل داخل نميشوند و بعد از تسليمى قدرت به شكل مصالحت آميز آن قواى منظم و ٦٠٠٠ عسكر آنها ملبس به لباس نظامى داخل كابل ميشوند.

امرالله صالح ، بسم الله محمدى ، يونس قانونى و عده يى از سران شوراى نظار منحل شده حرف هاى از مقاومت دوم را در مقابل طالبان زمزمه داشتند و امرالله صالح از جمله كسانى بوده كه از نخستين روز هاى پروسه صلح حرف جنگ و مقاومت را بلند ميكرد.

آنچه ميان اشرف غنى و امرالله صالح ظاهر و هويدا بود كه ميان هم اعتماد نداشتند و اشرف غنى در همه سفر هاى داخلى و خارجى به استثناء سفر اخير او به تهران ، امرالله صالح را با خود همراه داشت.

اين در حاليست كه قبل از فرار اشرف غنى ، امرالله صالح با مهمات هنگفت و ٨٠٠ عراده تانك محاربوى و بخصوص عده يى از افراد قطعه صفر يك به صوب دره پنجشير نا پديد شده؛ تا اينكه براى اغتشاش و تشنج زمينه آنرا مساعد بكند ، قبل از پلان ترور اشرف غنى و تا اينكه عملاً چنين كارى صورت بگيرد ، اشرف غنى فرار و صالح در اين مرحله ناكام شده.

او با اين عمل ميخواست كه از يك طرف چنين عمل را به طالبان نسبت بدهد و از ناحيه ديگر زمام امور كشور را با تعريف از قانون اساسى كشور به عهده گرفته و از اين مرجع بر عليه طالبان به مقاومت آدامه بدهند.

همان بود كه بعد از غيابت اشرف غنى اعلام كرد كه نسبت فرار ، فوت و يا غيابت رئيس جمهور در قانون اساسى معاون اول جا گزين رئيس جمهور مى باشد

 

هم زمان سفير افغانستان در كشور تاجكستان ، ظاهر اغبر نيز اعلام كرد كه رئيس جمهور خائين ملى و بايد توسط پوليس انترپول دستگير و به محكمه جهانى احضار شود.

بسم الله محمدى وزير دفاع پيشين كه يكى از مهره هاى مهم شوراى نظار و در اين كودتا رول مهم و كليدى را داشت ، نيز در صفحه تويتر خودش چنين مطلب را نشر كرده بود ، " ‏تا آخرین لحظه هم غنی خاین برای فروش مملکت من و همکاران ام را اغفال کرد، که ملت افغانستان قاضی خواهند بود، من از مردم ام آنچه را وعده سپردم و نتوانستم معذرت میخواهم." او همچنان چنين مطلب را نشر كرده بود " دست ما را از پشت بستند و وطن را فروختند، لعنت به غنی و دار و دسته اش ! "

فراموش نبايد كرد كه سياست دو رخ پاكستان كه هميشه از متحدین امريكا بوده در اينجا مورد پرسش مى باشد كه در طول تاريخ ٧٤ ساله پاكستان و بخصوص بعد از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ ، از يك نظام مركزى قوى در افغانستان در هراس و هيبت مى باشد.

شما بخاطر داريد كه با هجوم امريكا در افغانستان از يك طرف متحد به قواى ناتو و امريكا بوده و از ناحيه ديگر تحريك طالبان را با ايجاد آن حمايت و بعداً اكثريت از اعضاى تحريك طالبان را به استخبارات امريكا تسليم كو آنها را به گوانتانامو و بگرام زندانى كردند.

ضمناً در جنگ هاى داخلى و انارشيزم دهه هفتاد هجرى با همه طرف هاى درگير در جنگ رول كليدى و آنها را حمايت مالى و تسليحاتى مساوى داشتند.

حال يكبار ديگر ثابت كردند كه اگر در افغانستان نظام مركزى قوى ايجاد گردد همان دوستان قديم خود را كه تحريك طالبان را به وابستگى پاكستان حك زده بودند با يك طياره شركت PIA به بهانه مذاكرات بشمول رئيس پارلمان خليل الرحمن رحمانى ، صلاح الدين ، يونس قانونى ، احمد ولى مسعود ، احمد ضيا مسعود ، فرزند عطا محمد نور ، لطيف پدرام ، محمد محقق و محمد كريم خليلى شامل اين هيئت بودند كه به پاكستان آنها را انتقال كه چطور در آينده اين مهره هاى مخرب را در داخل افغانستان داشته و به حيث ابزار استخباراتى بكار ببرند.

حال در اينجا بعد از دو روز سكوت رئيس جمهور نمى خواست صدايش را رسانه يى و از كشور امارت كليب و صداى خودش را رسانه يى بكند و عوامل گريز خودش را با ناكامى خود در سياست ، ناكامى تحريك طالبان و مقامات ايالات متحده امريكا و غيره اتهامات اظهار و صفايى بكند

تحريك طالبان به تعهد و قول خود ايستاده و نمى خواستند به شهر كابل قبل از تسليمى قدرت داخل شوند ؛ ولى از اينكه رئيس جمهور براى حفاظت خود با پلان يك كودتا توسط امرالله صالح فرار كرد ، افراد و حلقات شرير منسوب به كودتا گران ميخواستند نظم و امنيت شهر كابل را بر هم زده و به تلاشى بعضى از قسمت هاى شهر و دفاتر دولتى پرداختند و رئيس جمهور حامد كرزى با جديت و قاطعيت با سران طالبان در تماس شده كه هر چه زودتر عساكر طالبان به شهر كابل داخل و بعضى از سران آنها وارد ارگ شده و مسؤوليت ارگ را توسط يكى از افراد مسؤول و محافظ اشرف غنى با تلاوت از قرآن كريم به تحريك طالبان سپرده ميشود

طوريكه دنيا ، كشور هاى ذيدخل و در رأس ايالات متحده امريكا از جزيزه هاى قدرت ، باج گيرى ها ، فساد جنگ سالاران و تكنوكرات ها ، كشت و قاچاق مواد مخدر و مقاومت مردم و ملت مجاهد در مقابل اشغالگران خسته و شكست فاحش خود را پذيرفته و به اين تصميم شدند كه افغانستان به يك حكومت قوى مركزى ضرورت دارند و حال وقت آن فرا رسيده تا چهره ها و طرف ها عوض شوند

تحريك طالبان امروز همان طالبان دهه هفتاد هجرى نبوده و حال ما عملاً ويرژن جديد آنها را متفاوت از گذشته در رسانه ها با تغيرات فاحش آن با لباس ، قيافه و افكار تازه ، حوصله مندى ، تواضع و افكار ملى و اسلامى مشاهده داريم ، اگر چه خيلى زود است كه از اين بيشتر پيش گويى كرد ؛ ولى از جنگ ، برادر كشى ، مهاجرت ها ، مداخله كشور هاى بيگانه و ده ها مشكلات عديده ديگر همه افغان ها خسته ، شكسته و ريخته شدند.

فراموش نبايد كرد كه تحريك طالبان فرزندان كسانى هستند كه اجداد و پدران آنها اكثريت در مقابل تجاوز گران چون انگليس و شوروى سابق كشور را از سيطره اشغالگران آزاد كردند ، حال فرزندان و نواده هاى آنها امريكا و قواى ناتو را شكست دادند و وقت آن فرا رسيده كه همه افغان ها دست به دست هم داده و كشور جنگ زده و ويران ، ملت پريشان و بيچاره ، كودكان يتيم و بيوه زنان كشور ما را به جهت فلاح ، رستگارى و ترقى نجات بدهيم ؛ تا باشد نسل هاى بعدى ما بتوانند در فضاى صلح ، وحدت ، ترقى ، تعالى و انسان دوستى در زير لواى توحيد و اسلام عزيز زندگى از صلح ، تسامح و هم پذيرى را بين هم داشته باشيم.

تبصره / نظر

نظرات / تبصري

د همدې برخي څخه

شریک کړئ

ټولپوښتنه

زمونږ نوي ویبسائټ څنګه دي؟

زمونږ فيسبوک