No-IMG

صلح؛ سرانجام هر جنگ

امریکا و هم‌پیمانان غربی آن در طی چهار دهۀ گذشته نسبت به مردم افغانستان مرتکب خیانت ها و جنایت های بزرگ و جفاهای نابخشودنی شده اند

متأسفانه بعد از شکست قشون سرخ در افغانستان؛ ستم و ناجوانمردی غربی‌ها باعث بدبختی افغانها در داخل و خارج کشور گردیده است

این بدبختی‌ها چنان سنگین و شکننده بود که هر چه زمان می‌گذرد، بر غمها و بدبختی‌های این ملت افزوده می‌شود.

غربی‌ها امیدوار بودند که مجاهدان افغان پس از تکیه زدن بر اریکۀ قدرت و به دست گرفتن زمام کشور، برای همیشه به خاطر همکاری‌هایشان در سالهای جهاد مرهون آنان باقی خواهند ماند. آنان فکر می‌کردند به این دلیل که مجاهدان را در جهاد بر ضد اتحاد شوروی کمک کرده‌اند، در واقع آنان را تا ابد مدیون خود ساخته‌اند.

پس از آن مجاهدین و حکومت ساختۀ دست آنان همیشه زیر نفوذ غرب باقی خواهد ماند و افغانستان برای همیشه یکی از کشورهای تحت سلطۀ غربی‌ها قرار خواهد گرفت.

اما عملکرد مجاهدین در تأسیس حکومتهای عبوری، انتقالی و موقت در پاکستان تمام آروزها و امیدواریهای امریکا و هم‌پیمانانش را نقش بر آب کرد.

آنان درست با عکس رویایی که پس از شکست ارتش سرخ دیده بودند، رو برو شدند؛ این امر باعث عقده‌مندی بیشتر غربی‌ها در برابر ملت مجاهد افغانستان گردید.

امریکا آنگاه موضع مستقل رهبران مجاهدین را در کمک گرفتن از نیروهای مجاهدین در جنگ با کشور اسلامی عراق و با پاسخ منفی رهبران جهادی روبرو شد که جز آقای مجددی و گیلانی با فرستادن تعداد محدود بنام مجاهد در جنگ علیه عراق هیچ یکی از رهبران دیگری جهادی اعم از تسنن و تشیع با آنها همکار و هم صدا نشدند .

رهبران جهادی در آن زمان نه تنهانیروی را برای یاری رساندن به امریکایی‌ها به عراق نفرستادند بلکه آنان جنگ در برابر ملت عراق را ناروا دانسته و آن را محکوم نمودند .

این موضع‌گیری، خشم امریکا را در برابر آنها برانگیخت.

رهبران مجاهدین آن زمان تمام دستاوردهای جهاد را ثمرۀ خون شهدای انقلاب اسلامی افغانستان و نصرت الهی می‌دانستند و برای کمکهای غرب به ویژه امریکا اهمیتی قائل نبودند، این مسأله باعث بدبینی امریکا نسبت به رهبران مجاهدین گردید و این کشور در پی براندازی حکومت مجاهدین در افغانستان برآمد تا به خیال خود از مجاهدین پیروزمند در صحنه‌های جهاد انتقام بگیرد.

غربی‌ها تلاش کردند به جای مجاهدین، رژیم دلخواه خود را در افغانستان حاکم سازند.

برای اجرا کردن این نقشه بنا بر شناختی که از رهبران مجاهدین داشت، با استفاده از نقاط ضعف آنها نخست جنگهای ذات البینی را راه اندازی نمود. در اثر این جنگها شهر کابل و بسا نقاط دیگر وطن به ویرانه تبدیل و مردم به خاک و خون کشانده شدند.

موجودیت بقایای رژیم حزب دموکراتیک خلق در بین مجاهدین و خودخواهی‌های بیش از حد تعداد از رهبران و فرماندهان جهادی دو عاملی بود که جنگ‌های داخلی را شعله ور کند و به غربی‌ها کمک کرد که راحت‌تر به نفوذ استعماری خود در افغانستان برسند. و جنگ داخلی باعث شود قبل از این که مردم مسلمان افغاستان شیرینی پیروزی را بچشند، طعم تلخ اختلافات و برادرکشی‌های داخلی را چشیدند و این خود ستمی نابخشودنی بر ملت مسلمان افغانستان بود.

آرام آرام این دسیسه‌ها ابعاد وسیع‌تری به خود گرفت تا اینکه سرانجام طلاب مدارس دینی در یک همراهی و اتحاد با سازمان القاعده و دولت پاکستان و شرکای جهانی شان جبهۀ جدیدی را در افغانستان گشودند و در مدت محدودی بیشتر از نود و پنج فیصد خاک افغانستان تحت حاکمیت آنها قرار گرفت.

تحریک طالبان که با حمایت کشورهای متحد غرب بوجود آمده بود، در آغاز تأسیس از جانب رسانه‌های غربی، فرشتگان صلح و پیام‌آوران امنیت نامیده شدند. حامیان غربی طالبان در آغاز بر این باور بودند که طالبان پس از تصرف کابل، ظاهر شاه را بر اریکۀ قدرت سوار کنند؛ اما چنین نشد و طالبان به خواسته‌های غرب اهمیتی قائل نشدند و حکومت را طبق خواست خود و شرکای مطقه ای شان در کابل ایجاد کردند.

سرپیچی طالبان از دستورات غربی‌ها، بار دیگر همان سناریوی توطئه بر ضد مجاهدین به شکل دیگری توسط امریکای ها علیه طالبان تکرار گردید

این امر باعث شد غرب به تبلیغات وسیع علیه طالبان دست بزند و با هدف قرار گرفتن برجهای تجارت جهانی در امریکا، زمینه برای هجوم نظامی همه جانبۀ امریکا به کشور علیه رژیم طالبان فراهم شود که در نتیجه تجاوز مستقیم نیرو های غربی حکومت طالبان سقوط و زمینه تجاوز نیرو های غربی در کشور به بهانه مبارزه علیه تروریزم مساعد و جنگهای تحمیلی تشدید نا امنی ها گسترش وضعیت معیشتی مردم به مراتب اسف‌بارتر از زمان جنگ با اتحاد شوروی شود و هزاران تن از مردم بی‌دفاع این کشور به خاک و خون کشانده صد ها هزار دیگر از کشور آواره و زیر نام دموکراسی ، حقوق زن و آزادی بیان بر ارزشی های دینی و ملی آسیب رسانده شود و مشت از اراذل با حمایت متجاوزان به گرده های مردم سوار شوند.

علیرغم تمام بدبختی های که تذکر داده شد مدتی است که از مذاکرات بین الافغانی سخن گفته می شود که شنیدن آن تا حدودی باعث خوشی مردم گردیده است. بالاخره پایان هر جنگ صلح است، اما موضوع قابل نگرانی برای اهل بصیرت این است ، هماطوری که جنگ در اختیار افغان ها نیست رهبری و هدایت پروسه صلح نیز در دست افغانها نمی باشد بنابردلایل فوق این پروسه در هاله از ابهام قرار دارد .

یقین دارم اگر اهداف امریکایی ها در این پروسه بر آورده نشود تحت نام صلح و در اختار داشتن هر دو طرف (دولت و طالبان ) جنگ میان برادر علیه برادر ، افغان علیه افغان را تا تطبیق تمام برنامه های استعماری خویش ادامه خواهد داد.

منافع و مصالح کشور حکم می کند تا جنگ تحمیلی خاتمه یابد، جهت نیل به این هدف مردم افغانستان از مجامع بین المللی، کشورهای همسایه و سازمان کنفرانس کشور های اسلامی می خواهند به منظور رسیدن به صلح دائمی و راه‌ اندازی مذاکرات واقعی بین افغانها کمک صادقانه نمایند. در غیر آن ادامه جنگ نه به نفع کشورهای منطقه ، همسایگان و نه به نفع طرفین در گیر در کشور است .

دولت ، طالبان و سایر جناح های تاثیر گذار به عمق توطیه ها و دسایس دشمنان واقف بوده از ریختاندن خون برادر توسط برادر اجتناب کنند ، بدون مداخلۀ بیگانگان با روحیۀ اسلامی با قبول یگدیگر در ایجاد امنیت و صلح دائمی و تأسیس نظام مردم شمول که باعث عزت و سربلندی افغانستان و منتج به بازگشت افغان های آواره به میهن عزیزمان باشد تلاش هدفمند صورت گیرد و مجال اختلاف افگنی را به هیچ اهریمنی ندهند، یقین دارم افغانها همان طوری که توانمندی جنگ رادارند،استعداد برقراری صلح را نیز به کمک پروردگار خواهند داشت ، تا بار دیگر فجر پیروزی در این سرزمین طلوع کند شاهد خروج نیرو های اشغالگر و ترورستان خون آشام بین المللی از کشور بوده صاحب استقلال ، آزادی و زعامت سلیم در کشور باشیم

ان شاء الله

الیس الصبح بقریب

 

تبصره / نظر

نظرات / تبصري

د همدې برخي څخه

شریک کړئ

ټولپوښتنه

زمونږ نوي ویبسائټ څنګه دي؟

زمونږ فيسبوک